از میانه طلایه سپاه، دوربین زاویه ۴۵ درجه رو کم میکنه و میره رو سپر طلایی. میره سمت آن سپر خاص که دورتادورش آنقدر زیبا طراحی شده که از طلایی به قرمزی میخوره. دوربین میره جلو و زوم میکنه رو سپر.
امروز این محتوا رو بهمون میدهند و میگن کجایی خانوم سلام دنیا؟! اصلا میدونی محتوای امروز که باید تولید کنی چیه؟!
بعد فکر مدیر گروه میره سمت تو که تازه به خونه جدید اسباب کشی کرده ای. همون موقع هم که زنگ زده صدای فایل ویدئویی مدنظرش رو از پشت گوشی میشنوه و حق رو میده به تو.
حالا نوبت توئه که کار کنی. بری بالای تل زینبیه و ببینی اوه تو این فصل سرما اون بخش از جنگ رو داری میبینی که ردیفی از مردان، زنان و کودکان همگی کاپشن پفی در طیف رنگی زرد و صورتی تا سفید با شلوارهایی که همین دیروز مد بودند و تبلیغ میکردند همگی در کنار هم به خواب ابدی رفته اند. همگی بی پناه، بی سپاه، بی سپر.
توضیح بیشتر اینکه فقط اخبار یک دودی بالای شهرهایی از مناطق مختلف لبنان، غزه و حتی سوریه رو نشون میده. یک آمار هم میده که به شمار شهدای امروز معروفه. حالا که با طوفان الاحرار نیرو به اون سمت اعزام کرده ایم یک عده هم فرستادیم بروند در جاهایی به اسم تل زینبیه مستقر شوند تا شمار مردان و زنان بی سلاح قربانی کشتار جمعی و جنایات جنگی آمریکا، اسرائیل و همدستانش را بشمرند. الان هوا سرده و قربانیان لباسهای گرمشون رو پوشیده اند. شمار شهدای غزه تا کنون بیش از ۴۱هزار نفر و این فقط یک عدده.
بعداً اضافه کرد: ساعت ۶:۳۰ مثل امروز ۱۵ مهر سال ۱۴۰۲ (۲۰۲۳) در عرض ۵ دقیقه پنج هزار موشک از سمت غزه به اسرائیل شلیک میشه که ۳۰۰۰ تای اون رو در اسرائیل احساس میکنند. یعنی گنبد آهنی سرائیل ۲۰۰۰ تای اون رو دفع میکنه. در چنین روزی عملیات طوفان الاقصی که پاسخی بود به جنایات اسرائیل در قبال غزه وسط حماس داده میشه. امروز سالگرد طوفان الاقصاست و اسرائیل و آمریکا قصد ندارند به جنگ خاتمه بدن.
یه مدته راه انداختند چون ازدواج عملی نکردم هیچ جایی راهم نمیدهند، حتی تو تاکسی!
حتی عضو هلال احمر هم نکردنم. شعبه جای خونه مون یک ساله که رزومه اولیه رو تایید نمیزنه و من به خاطر عدم تایید اون، اطلاعات تکمیلی نمیتونم بزنم. جدیدا هم هیچ شغلی بهم نمیدهند؛ بمعنای واقعی هیچ درآمدی! همون پشت تلفن، اول اسم و فامیل میپرسند و بعد میگن ما شغل به مجرد نمیدیم. آنقدر تفکر رادیکالی مال رباتهاست. خب شاید نجات جان یک نفر در گرو پی سی آر من باشه. شاید من تو هلال احمر داوطلبی بودم که جان یکی رو نجات میداد. بعد هم دختر باشم که مجرد بودنم دست خودم نیست. مگر من خواستگاری میرم؟! گاهی فکر میکنم دست میدری تو کاره!
یک دوره کامل همین میدری وزیر رفاه زمانی که نماینده مجلس بود راه انداخته بود که دهه شصتیا خیلی زیادن و ما نمیتونیم براشون کاری بکنیم.
دیری نگذشت که تقی به توقی خورد. رئیس جمهور قبلی، رئیسی، شهید شد. رئیس جمهور بعدی، پزشکیان، دقیقه نودی انتخابات بالا اومد و حالا میدری که نسبت به دهه شصتیها دید خوبی نداشت وزیر رفاه شده.
هنوز میدری نیومده بود که مستمری ۱۳ هزار نفر معلول بهزیستی را قطع کردند. عدد مستمری هم مبلغ ناچیزی است که قبلاً سر کم بودنش بحث داشتند. این عدد به یک میلیون نمیرسید.
تجمع مستمری بگیران بهزیستی منجر به دو جلسه وزیر رفاه با سازمان بودجه شد. توافق رئیس سازمان بودجه با وزیر رفاه، میدری، هم سر پرداخت کمک هزینه معلولان بود که چون منابعی برای آن درنظر گرفته نشده بود چیزی را هم عوض نمیکرد. در نتیجه آن هم شاهد فقط عوض کردن راننده یعنی رئیس سازمان بهزیستی بودیم.
مهر، دانشگاه و دهه هشتادی ها
دهه هشتادیه و فاصله یکی دو سال تا سال متولدین ۷۹ و ۸۰ او رو از بقیه جدا میکنه. این جدایی یک چیزی مثل فاصله متولدین ۶۹ و ۷۰ از دهه شصتی های معروفه.
دهه شصتیها در چالش منابع اختصاصی با دهه هفتادیها بودند. دهه هفتادیها و پدرانشان که از این موضوع مطلع بودند به هر نحو ممکنی فاصلهشون رو با منابع کم کردند تا جای دهه شصتیها رو بگیرند.
اما همه این جریانات اجتماعی کافی نبود که اتفاق بیفته. چرا که پشت سر دهه هفتادیها، دهه هشتادیها، دهه نودیها و حالا ۱۴۰۰یها هم باید میومدن. منابع هم همون منابعی بود که نهایتش میخواستند بین دهه ۵۰یها و شصتیها اختصاص بدهند.
از زمان روی کار اومدن میدری بعنوان وزیر، این هوشمندی برای دهه هشتادیها خیلی فراتر از حد بالا رفت. طوری که دیگه وقتی تو دانشگاه یه دهه هفتادی قدم میزنه دهه هشتادی ها مثل یک بمب متحرک بهش نگاه میکنند: توروخدا نیا، جا برای یکی تو نداریم
دهه هشتادی ها باید هماهنگ با دولت باشند
احتمالا مثل همه جریانات دولتی که از بالا در دانشگاه انتشار پیدا میکند، این اتفاق افتاده. دهه هشتادی ها باید هماهنگ با دولت باشند. وزیر رفاه و دولت در راس دانشگاه های خصوصا دولتی، این وظیفه خبرپراکنی را برعهده برمیگیرند که چون جا برای جمعیت مازاد نداریم در حال انفجاریم
فاصله تا واقعیت
به نمودار زیر که دولت ژاپن برای پیر شدن جمعیتش منتشر شده است نگاه کنید.
اونجاهایی که از کلمه surplus استفاده کرده یعنی لازم نبوده سن جمعیت انقدر بالا بره!
دولت ها درباره جمعیت هاشون اینطوری برنامه ریزی میکنند. الآن ژاپن یک روند پیشبینی رو بررسی کرده و گفته جمعیتش رو به پیری هست، پس باید برنامه ریزی تقابلی برای اون داشته باشه. در این راستا کارهای مختلفی از جمله پخش های انیمه آموزشی و cosplay اجرا میکند. ضمنا نشون میده که احترام به سالمندان و جمعیت پیرشان هم لازمه.
آیا در ایران یک چنین چیزی داریم؟
خیر، همونطور که آموزش زبان فارسی مورد تحریم آمریکا قرار گرفته، ایران از این نمودارها هم کم داره، ولی آنچه که مشخصه اینه که ما خیلی فاصله زیادی با این روند جمعیت ژاپن نداریم.
بعداً اضافه کرد: در راستای اثبات حرفام اینو بنویسم که دانشجوی حقوق فارغ التحصیل سال ۹۵ دانشگاه فردوسی، یعنی یک دهه شصتی کارگر معدن طبس منفجر شده دیروز میشه. او یکی از ۴۹ نفر از جانباختگان امروز محسوب میشه. یعنی برای حقوق ۱۲ میلیونی، با اینکه رشتهاش حقوق بوده کارگر معدن میشه. جا نبوده دیگه تو شهرش براش کار باشه رفته طبس به کارگری. حالا میدری هم گفته که اینا بیمه بودن هیچ مشکلی نیست پولشونو حساب میکنیم باهاشون.
الان میگن در راستای ضایعه پیش آمده باز هم خانمها باید کنار بیان با مسئله، چون که تو رو خدا جا نداریم. بزارین این فارغالتحصیل رشته حقوق دانشگاه فردوسی مشهد، کارگری هتل رو داشته باشه و نره کارگر معدن بشه لااقل جونش در خطر نباشه.
از دست بر قضا این جوان جانباخته رتبه ۱۸۰ کنکور سال ۹۱ رشته حقوق بوده و اگر الان این رتبه را داشت حقوق میگرفت کلاً. ولی چون دهه شصتی بوده و اون زمان هم باید زیر رتبه ۲۰ میشدی تا بهت حقوق بدن از این حق هم محروم شده. اسمشم فرهاد بوده و براش شعر درست کردن که دیشب صدای تیشه از بی ستون نیامد شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد.