Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers
Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers

پزشکیان: ما آماده ایم تمام صلاح (سلاح) هایمان را کنار بگذاریم

جزئیات فایل صوتی منتسب به پزشکیان در نیویورک؛ آماده‌ایم سلاح‌هایمان را زمین بگذاریم

به‌تازگی فایل صوتی منتسب به مسعود پزشکیان به دست ما رسیده که حاوی سخنان بحث‌برانگیزی در نیویورک است. بر اساس این فایل، پزشکیان چهار روز پیش از شهادت سید حسن نصرالله به نیویورک سفر کرده (اول مهر سال گذشته) و در آن‌جا مواضعی را بیان می‌کند که شائبه نقش داشتن او در حوادث اخیر را تقویت می‌کند.

در این فایل، پزشکیان با لحنی آشتی‌جویانه خطاب به مخاطبانش می‌گوید:

> « بیایید به کاری بکنید تعامل بکنیم، نجنگیم،
ما آماده ایم تمام صلاح (سلاح) هایمان را کنار بگذاریم، یه سازمان بین‌المللی بیاد امنیتمون رو تامین کنه!
ما آماده ایم، ما نمی‌خواهیم بجنگیم، ما می‌خواهیم با هم آشتی کنیم، دنبال اختلال در هیچ جایی نیستیم. این ما نیستیم، بالاخره یه سری آدمها هستن که چارچوب رو نمیپذیرن، مستقل یه اقدامی میکنن، اینو نباید به اسم ما بگذارین.»

آمریکا نیز از این مواضع پزشکیان برای پیاده‌سازی اهداف خود بهره برده و حتی انتشار این فایل را اقدامی از سوی خود آمریکا ارزیابی می‌کنند تا از آن به‌عنوان ابزاری برای ایجاد هرج‌ومرج در ایران استفاده کند.

برآوردها حاکی از موارد زیر است:
۱. راه‌اندازی جنگ داخلی و گسترش درگیری
۲. نابودی کامل ارتش و نیروهای مسلح ایران
۳. جایگزینی نیروهای مسلح با نیروهای بین‌المللی تحت فرماندهی ناتو در داخل ایران، مشابه استقرار پایگاه‌های آمریکایی در عراق

بر اساس محتوای فایل، پزشکیان در ازای پذیرش این مطالبات، حاضر بوده صرفاً به آشتی و روابط دوستانه اکتفا کند و امتیاز دیگری مطالبه نکرده است.

گرچه فایل صوتی منتشرشده کوتاه است و بخش‌های بیشتری از آن هنوز مشخص نیست، اما همین میزان از سخنان وی کافی‌ست تا تصویری روشن از خط فکری او و احتمالاً مأموریتی که به او سپرده شده، ارائه دهد. از سوی دیگر، برخی تحلیلگران معتقدند پزشکیان اکنون تبدیل به مهره سوخته آمریکا شده و حتی جان خود او نیز در معرض تهدید قرار گرفته است.


_________________

Pezeshkian: We are ready to lay down all our weapons
Details of the audio file attributed to Pezeshkian in New York; We are ready to lay down our weapons

We have recently received an audio file attributed to Masoud Pezeshkian, which contains controversial statements in New York. According to this file, Pezeshkian traveled to New York four days before the martyrdom of Sayyed Hassan Nasrallah, and there he expresses positions that strengthen the suspicion of his role in the recent events.

In this file, Pezeshkian addresses his audience in a conciliatory tone:

> “Let’s do something, let’s interact, let’s not fight,
We are ready to lay down all our weapons, let an international organization come and provide our security!

We are ready, we do not want to fight, we want to reconcile, we are not looking for disruption anywhere. This is not us, after all, there are some people who do not accept the framework, they are taking independent action, you should not attribute this to us.”

The United States has also taken advantage of these positions of the doctors to implement its goals and even evaluate the publication of this file as an action by the United States itself to use it as a tool to create chaos in Iran.

Estimates indicate the following:
1. Launching a civil war and expanding the conflict
2. Complete destruction of the Iranian army and armed forces
3. Replacing the armed forces with international forces under NATO command inside Iran, similar to the establishment of American bases in Iraq

Based on the content of the file, in exchange for accepting these demands, the doctors were willing to settle for reconciliation and friendly relations and did not demand any other concessions.
Although the released audio file is short and more parts of it are still unknown, this amount of his speech is enough to provide a clear picture of his line of thought and probably the mission entrusted to him. On the other hand, some analysts believe that Pezeshkian has now become a pawn of America and even his own life is under threat.

پزشکیان رو استیضاح کنید

پزشکیان استیضاح بشه بهترمون نیست؟

وقتی وسط جنگ هستیم و نمی خوان باور کنن. وقتی رئیس جمهورمون رو شهید کردند گفتیم باد زد و هلی کوپترشون افتاد. عزیزان دیگه قدیم نیست که جنگ پر هزینه بکنن، بقول نتانیاهو فقط کافیه سر مار رو بزنی. الان تمام رهبران مقاومت رو زدند و تمام فرماندهان بزرگ اون رو شهید کردند. حالا دولت ایران داره کاری رو می کنه که تو وعده صادق یک باید می کردن. چهارتا وعده صادق عقبیم.این شوخی نیست. از وقتی پزشکیان اومده به اندازه نابودی کامل سه کشور هزینه دادیم. سوریه رفت، لبنان رو زدند و فلسطین پاره پاره شده.

اگر کوتاهی های امثال این پزشکیان نبود الان رهبر فلسطین اسماعیل هنیه و رهبر لبنان سید حسن نصر الله و  سپهبد سلیمانی و سردار حاجی زاده و سرلشگر باقری  و دیگران زنده بودند. و اصلا یکی مثل ترامپ تو  امریکا رای نمی اورد. نتانیاهو وعده صادق داد سر مار رو زد. برای اونها سر مار معنی اش همین فرماندهان ماست.

من نمیگم که فرماندهان همه چیز این مملکت بودند، نه همین کارگران ساده ایرانی که امروزتو خونه ها نشسته همه استراتژیست های جنگی هستن. همه تحلیل گر و مبارزن. ولی حرف اینه که چرا فرماندهانمون تو ساختمون های شیشه ای و با دیوارهای پوست پیازی جلسه ستاد مشترک برگزار می کنن. کسانی که 11 کشور بدنبال شهید کردنشان هستن که مردم ایران رو چپاول کنن نباید به این سادگی شهید بشن.

تو کدوم جنگی خط مقدم بدون سپر رفت؟ ! حتی رستم زال هم می رفت میدان گبر و گرز گرانش رو آماده می کرد.

حداقل باید سپر حفاظتی این ستاد مشترک به اندازه ای مقاوم باشه که لااقل با بمب سنگر شکن نشکنه،(در حالیکه امروز جلسات ستاد مشترک در جنگ ها در پناهگاه های مقاوم به بمب هسته ای برگزار می شه).

 و امروز بچه های تاریخ نخونده بدبخت ما فکر می کنن تازه جنگ شده.

نمیدونن کیا دوستشونن و کیا دشمنشون.


از طرف دیگه از وقتی پزشکیان وقتی سکان اداره ایران رو گرفته دبگر خبری از عمران و آبادی خبری نیست. اون روز اومده میگه من به استانداری‌ها پول نمی‌دم! شما پولا رو حروم میکنید.اونکه استانداری‌هایش هست اینه وضعشون، چه برسه به اوضاع نیروهای مسلح با این!

به ازای شهادت هر دانشمند یک ساختمان در اسرائیل می‌زنیم. 6 دانشمند زدند، 6 ساختمون زدیم. بجای شهید کردن فرمانده هامونم فعلا هیچی.

هر دانشمند به اندازه یک ساختمان می ارزه!

معاون اطلاعات نیروهای مسلح سردار محرابی و معاون عملیات نیروهای مسلح سردار ربانی شهید شدند.

اسرائیلی ها رو نزدید، دوباره چشمای لیزرشون رو زدن هوا رو گرم کنند.

اصلا کافی نبود، اصلا راضی نیستیم.

____________________

Wouldn't it be better if Pezeshkian was impeached?

When we are in the middle of a war and they don't want to believe it. When our president was martyred, we said that the wind blew and their helicopter crashed. Dear friends, it is not the old days to wage a costly war, as Netanyahu said, you just need to cut off the head of the snake. Now they have killed all the leaders of the resistance and martyred all its great commanders. Now the Iranian government is doing what they promised to do in the first honest promise. We are four honest promises behind. This is no joke. Since the doctors came, we have spent the same amount of money as the complete destruction of three countries. Syria left, they hit Lebanon, and Palestine has been torn apart.

If it weren't for the shortcomings of doctors like these, Palestinian leader Ismail Haniyeh and Lebanese leader Sayyed Hassan Nasrallah, Lieutenant General Soleimani, General Hajizadeh, Major General Baqeri, and others would be alive today. And someone like Trump would not get votes in America at all. Netanyahu made a sincere promise and cut off the head of the snake. For them, the head of the snake means these are our commanders.

I am not saying that the commanders of everything in this country were, not these simple Iranian workers who are sitting at home today, all war strategists. All are analysts and fighters. But the point is, why do our commanders hold joint staff meetings in glass buildings with onion skin walls? Those who are being sought by 11 countries to martyr them for plundering the Iranian people should not be martyred so easily.

In which war did the front line go without a shield?! Even Rostam Zal would go to the battlefield and prepare his heavy mace.

At least the protective shield of this joint staff should be resistant enough that it would not be broken by a barrage bomb, at least (while today, joint staff meetings are held in nuclear bomb-resistant shelters during wars).

And today, our unfortunate children who have not read history think that a war has just started.

They do not know who their friends are and who their enemies are.

On the other hand, since the time when Pezeshkian took the helm of Iran, there has been no news of development or prosperity. That day has come and he says, I don't pay the governorates! You are wasting money. Those who have governorates, this is their situation, what about the situation of the armed forces?

For every scientist martyred, we will destroy a building in Israel. They killed 6 scientists, we destroyed 6 buildings. Instead of martyring our commander, we have nothing for now.

Every scientist is worth as much as a building!

The deputy intelligence officer of the armed forces, Sardar Mehrabi, and the deputy operations officer of the armed forces, Sardar Rabbani, were martyred.

If you didn't kill the Israelis, let them shoot their lasers again to heat the air.

It wasn't enough at all, we are not satisfied at all.

رابطه دو تا بچه

روز اولی که برای کار رفتم گفتن نیروی قبل از تو حاشیه زیاد داشته، تو خوبی و ظاهراً حاشیه نداری.

من بندرت می آمدم سر کار و اکبر هم همین طور. فقط گفته بودن که این پسر خواهر مدیره و طلاق گرفته. 

جای ما یک مرکز تفریحی گردشگری بزرگ، آرامگاه فردوسی، هست. یک روز اومدم دیدم تبلیغ اون رو حذف کرده اند و بجایش تبلیغ سرویس های اکبر رو گذاشته اند! روز آخری که داشتم میرفتم نصف تبلیغ های آرامگاه جایگزین داشتن.

برای اول سال زنگ زدن و گفتن اکبر گفته به وعده عمل کنیم و به این بگیم بیاد سرکار.

زنگ زدن و من رفتم. هنوز چند ماهی از سرکار آمدن ترامپ نگذشته بود. دختر افغانی رفته بود و پشت سرش میگفتن آیفون صد میلیونی اش رو تو اینستا گذاشته که داشته رجیستر می‌کرده. آره، چقدر پولدار بوده.

از آن زمان که من نیرو بودم نیروها یکی پس از دیگری میرفتن و هر رفتنشان گویی توسط من بود! طوری این رفتنه رو به من بعنوان مخابرات (!) انتساب میدادن که خود نیروهای قبلی هم باورشون میشد که من آنقدر مهم و عزیز بوده ام که از گل پایین تر کسی بهم نمیگه.

به نیروی جدید همه خصوصیات من رو میگفتن. به این یکی گفته بودن بدون اجازه تو آب نخوره. اگر لحظه‌ای از اتاق بیرون می‌رفت با شک و تردید به جیب های من نگاه میکرد. اگر دستشویی میرفتم و اون من رو نمی‌دید شروع میکرد به صدا زدن اسمم!

یکی از همین روزها نیروی جدید گفت اکبر برای همیشه رفت!

گفتم اکبر پسر خواهر مدیرهاست. برای چی بره؟!

فرداش اومد گفت برگشته! صبح رفته و بعدازظهر برگشته.

می‌دیدم که نیروی جدید با اکبر پچ پچ می‌کنه.

اکبر دیگه اکبر سابق نبود. اون رمزارزهای همستر رو تبلیغ میکرد و حالا جیبش پر از رمز ارز بود.

ترامپ اومده بود سرکار و ایلان ماسک، رئیس رمزارزها، شده‌بود وزیر کارآمدی و بهره وری. ایلان ماسک فرهنگ فشار برای نگه داشتن نزدیکان خودش داشت. یعنی مشروب و خوردن قرص های صنعتی مخدر در مهمانی هایی که ترتیب میداد از جمله شرایط ماندگاری  مدیرهایش بود. او اینها رو ترتیب میداد و تبلیغ میکرد.

یک روز می‌دیدی سر صبحه و اکبر انگار هذیان میگه. طول می‌کشید تا ساخته بشه.

میگفتن از زن طلاق گرفته است و یک دختر هم داره!

اکبر شده بود دوست نزدیک نیروی دائمی که اون هم زن یکی دیگه بود. کسیکه موقع حضور دولت رئیسی اگر دستمون اتفاقی میخورد به دستش و عذرخواهی میکردیم بازم نمی بخشیدمون، حالا نیروی دائمی دیگه رو بغل میکرد، جلو چشم من!

یک وقت می‌دیدی دختره طبقه دوم جیغ میزد، مثل جیغ زن و شوهرها! می‌دیدی چیزی نشده! دوتا بچه دارن بچگی میکنن

به این دوستی این دوتا میگفتن رابطه دو تا بچه. دوتا بچه از جنس مخالف که یکی دهه شصتی و دیگری دهه هفتادی بود

نمی‌دونم که حالا ایلان ماسک داره می‌ره کنار رفتار اکبر هم تغییر می‌کنه یا نه. فعلا که ترامپ روی کار اومده و کسانی که به کاپیتول حمله کردن قهرمان شده اند. این بخش خصوصی که من تویش کار میکردم بیشتر وابسته و تابع قوانین ایالات متحده آمریکا بود تا ایران. اصلا دولت پزشکیان در ایران هم با شهادت شهید رئیسی بیشتر هماهنگه با ترامپ و اسمش هم وفاق به معنای توافقات با ترامپه.

صالحی امیری برکنار باید شود- کالاهای هتل ها قبل ازآنهم بدون تعرفه وارد میشد

قبل از اینکه غلامپور که خاندانی با اصالت در شهر توس توسط خبرگزاری ها شناخته شود، هتلی که در آن کار میکردم مسواک های عیدش رو رایگان بین مسافران نوروزی پخش میکرد. روی مسواک ها که همراه خمیردندان هم بودن بجای کلمه مرسوم یک برند داخلی که برامون آشنا بود نوشته بود تورنتو.

یعنی چی؟ یعنی مسافر نوروزی مهاجرت کن به کانادا! همون جایی که ما هنوز اجازه کنسولگری باز کردن هنوز نداریم! 

شایعه افتتاح کنسولگری ایران در کانادا شد، ولی در عمل اتفاقی صورت نگرفته. میگن مجازی باز شده.

به جز آن، صفحات فارسی هیچ کدام اشاره ای به سفر مسافران خارجی به ایران نکرده است‌. همه برعکسش رو هم گفته اند؛ گفتن که محدودیت سفر به کانادا داریم و هواپیما مستقیم نمیره و از این حرفها. کلی صفحه پر کرده اند کانادا چطور اسکان موقت داشته باشین. اصلا چرا برین کانادا!؟ انگلیس برای مهاجرت بهتره!

پاسپورتش قوی تره.

همین هتلی که بجای مسواک ایرانی مسواک از تورنتو پخش میکرد قبل از اینکه صالحی، وزیر میراث فرهنگیمون اعلام کنه تعرفه واردات این کالاها صفر شده داشت مسواک رایگان پخش میکرد! یعنی قبلاً این تعرفه برای اون هتل صفر شده بود!

با اجازه کی؟!

با اجازه همون که من رو هم دیگه راه ندادن بقیه اون کارهاشون رو هم ببینیم.

یه جورایی بزن در رو هتل ها نیست؟ یک جورایی دهن کجی هتل دارها نیست؟

شهر توس از نظر میراث فرهنگی و رسیدگی به آن میشه شهر درجه چندم که از وقتی دولت پزشکیان اومده بجز قطع برق پی در پی اینترنتی که استفاده هم میکردیم دچار مشکل شده. یعنی درست از وقتی که بندرعباس منفجر شده و یه هزار نفر کشته و زخمی شدن این اینترنت ما تو ساعات اداری قطعه تا وقتی که کارمندهای دولت برن خونه هاشون!

اون موقع کمی ترافیک شبکه باز میشه.

باز راه انداخته اند انجمن روانشناسی رو تقویت کنند. ببینید چطوری فالگیرهای آمریکا و کانادا هم تقویت میشن پشت سرشون!

دولتی های پزشکیان دور برشان نداره، ما پای کاریم

این دولتی ها هر بار دوره های هشت ساله شون عوض میشه، تصور میکنن میتونن یک چیزی از سر نسل اول انقلاب بکنن. یه چند مورد هم بدون توجه به نیازها و احتیاجات نسل اول انقلاب که زحمت هم کشیده بودن به کارمندان بعدی داده شد که این تصور رو قوت بخشید. نمونه اش بخشیدن یکباره تمام خانه های سازمانی، و مخصوصا خانه های سازمانی قوه قضائیه بود که کارمندانی که پیش بینی یکباره مستاجر ملکی دیگر شدن رو نمیکردن ضربه خوردن. این ضربه خوردن، البته با هوش و ذکاوت و صبر و تحملی که آنها داشتن به اتفاق ناگواری تبدیل نشد و بلکه موجب قدرت گرفتن بیشتر آن ها شد. تورم فزاینده با ملک های استیجاری چالش پیش روی آنهایی شد که از اول فکر خرید خانه نبودند. افزایش مدام اجاره بها بسیاری را که در املاک آبا و اجدادی خود ساکن نبودند، تحت فشار اقتصادی قرار داده بود.

پزشکیان و تیم او روی کار که آمدند موضوع اصلاحات ارضی دوره پهلوی و زمین های آبا و اجدادی قوت گرفت. از آن زمان، به همین اسم معلوم نیست تا حالا چند نفر رو کشته اند. این وسط برای کسانی مثل ما که زمین آبا و اجدادی خود را فروخته و در زمین دیگری ساکن بودیم، چند بار موضوع رد کردن جاده از روی زمین و موضوع کشاورزان ناراضی مطرح شده که بی مورد است. اینکه ما رایگان به موضوع کشفرود و اداره منطقه رسیدگی میکنیم، دولتی ها از جمله شهرداری مشهد و اداره کشاورزی دور برشون نداره که وظیفه ما بوده. وظیفه خودشون هست، ولی چون ما مالک هستیم حیفمون می آید که زمین هایمان اینطور حیف و میل شود.

در اصلاحات ارضی دوره پهلوی دو دسته صاحب زمین شدند. یک دسته خود مالکان بودند و دسته دیگر زارعانی که روی زمین کار میکردند، ولی صاحب زمین نبودند. زارع زمین را قسطی از دولت پهلوی میخریده. وقتی انقلاب اسلامی میشود و جمهوری اسلامی می آید روی کار به یه عده از این زارعان زمین ها رو میبخشه. یعنی طرف کشاورز بوده و شصت هفتاد سال زارع بوده و زمین رو هم قسطی داشته پولش رو به دولت میداده. اون زمین رو جمهوری اسلامی بهش بخشیده و قسط های بعدی رو هم نگرفته. آنها که مالک بودن هم تکلیفشان مشخصه. دولتی ها و اداره کشاورزی اگر برای زمین هایشان سند دارند بیایند و ادعای خود را کتبی مطرح کنند. نه اینکه یک روز پیشنهاد رد کردن جاده از روی زمین های ما بدهند و یک روز هم کشاورز هفتاد ساله رو بعد از گذشت سی-چهل سال از انقلاب اوایل دوره پزشکیان رو کنند که مدعی بوده و زمین اصلاحات ارضی شامل حالش میشده و حالا ما باید حقش رو بدیم.

______________

Every time their eight-year terms change, these governments think they can do something about the first generation of the revolution. In a few cases, without considering the needs and requirements of the first generation of the revolution, who had also worked hard, the next employees were given, which strengthened this idea. An example was the sudden gift of all institutional houses, especially the institutional houses of the judiciary, which hit employees who did not anticipate the sudden tenant of another property. Of course, this hit did not turn into a disaster with the intelligence, intelligence, patience, and tolerance that they had, but rather caused them to gain more power. The increasing inflation with rental properties became a challenge for those who had not thought of buying a house in the first place. The continuous increase in rent had put many who were not living in their ancestral properties under economic pressure.
When Pezeshkian and his team came to power, the issue of land reforms of the Pahlavi era and ancestral lands gained momentum. Since then, it is not known how many people have been killed under this name. In the meantime, for those like us who sold our ancestral land and lived on another land, the issue of the road being cut through the land and the issue of disgruntled farmers has been raised several times, which is unnecessary. The fact that we are dealing with the issue of river exploration and regional administration for free is not up to the governments, including the Mashhad Municipality and the Agricultural Department, which is our duty. It is their duty, but since we are the owners, it is a pity that our lands are being wasted like this.

During the land reforms of the Pahlavi era, two groups of landowners became landowners. One group were the owners themselves, and the other group were farmers who worked on the land, but did not own the land. Farmers would buy the land in installments from the Pahlavi government. When the Islamic Revolution took place and the Islamic Republic came to power, it gave the land to some of these farmers. That is, the farmer was on the side of the farmer and had been a farmer for sixty or seventy years and had the land in installments and gave his money to the government. The Islamic Republic gave him that land and did not take the subsequent installments. Those who are owners also have a clear duty. If the government and the agricultural department have documents for their lands, they should come and present their claim in writing. Not that one day they would propose to pass a road through our lands and one day they would expose a seventy-year-old farmer after thirty-forty years since the revolution in the early days of the Medeskian era who had claimed the land and the land reform would have been his, and now we have to give him his due.