اگر قرار باشه جاسوس های فعلی که لو رفته اند و تبدیل به مهره سوخته شده اند همه عملیات تخریبی در کل کشور اجرا کنند و به ترتیبی که در شش روز گذشته دیدیم توسط نیروهای جبهه مقاومت دستگیر شوند هزار روز دیگر ایران هوای پاک تری را تنفس می کند.
زمینه این امر ادامه یافتن عملیات نظامی ایران به طور مداوم است. یعنی سه سال باید وقت داشته باشیم بجنگیم و دوام بیاوریم. اگر نفوذی ها فرار نکنند باید کاملا تحت فشار قرار بگیرند تا بتوانیم آنها را بگیریم. در تمامی این مدت عوامل نفوذی آنها در دستگاه دیپلماسی علیه نیروهای نظامی ما نقشه های زیرین با دوستان آمریکایی اجرا میکنند. چون دستگاه نفوذ باید پایدار بمانند حمایتهای سیستمهای انتقال داده ای که خارج از کنترل جبهه مقاومت باشد برای ایشان با اهمیت است. از جمله آن ها همین اینترنت استارلینک است. اینترنت ماهواره ای استارلینگ برای آنها انتقال داده پاک فراهم میکند. در این حال آنها میتوانند اینترنت ایران را آلوده کنند و نیازی به عملیاتی شبیه پیجرهای حزب الله لبنان هم نیست. این آلودگی میتواند تخریب گسترده زیرساخت های شهری و نظامی را در پی داشته باشد. چون شبکه آب، گاز و برق ما کاملاً از این جهت آسیب پذیر است.
ایرانیان با نسخه جدیدی از جنگ ها روبرو اند، در حالی که پاسخ جنگی به شیوه بیست سال پیش عمل میکند، بخصوص در بخش نفوذ اطلاعاتی.
در مکتب انسان های بزرگی چون امام خمینی ره، راه یکی است. در این راه خدا از هرچه فکر می کنی به ما نزدیکتر است، حتی از رگ گردن.
انسان از کثرت به وحدت و به سمت خدا سلوک میکند. او بر امور خود نظاره می کند و آنچه از اعمال و رفتار او در عالم هستی ثبت می شود از نظاره امام زمان خودش نیز میگذرد.
در این مکتب، خداوند همان است که مرده ها را زنده میکند و آنچه را از پیش فرستاده اند و آثار آنها را و هرچه دست گرفتنی هست را پس از مرگ در مقابلش قرار می دهد.
در این راه انسان ها از نعمتهای الهی بهره میبرند، از درختان نخل خرما گرفته تا انگور و زیتون همه چیز برای او فراهم شده است. روی آب دریا می توانند کشتی هایی بگذارند که از این سمت آنها را به آن سمت ببرد، بدون اینکه غرق شوند، و دانش کشتی سازی را نسل به نسل به یکدیگر منتقل کنند. راه خوب از بد جدا و قابل تشخیص است. انسان حق انتخاب دارد که به راه خوب برود. راه بد، همان راه انسان های کافر است. هنگامی که به آنها می گویند با تقوا و با برنامه برای زندگی خود باش اعتراض میکنند. هنگامی که به آنها می گویند از آنچه خدا به شما داده انفاق کن میگویند آیا به کسانی بدهیم که اگر خدا میخواست خودش به آنها می داد؟!
کافران به کسانی که در راه خدا انفاق میکنند به تمسخر می گویند که گمراه شده اند. در آن زمان می گویند آن وعده صادق که میگفتی کو؟!
اما بر چیزی نظاره نمیکنند جز یک صدای فراگیر که که آنها را میگیرد. از توصیه ای اطاعت نمی کنند تا زمانی که در صور دمیده شود و از قبر بیرون آیند و به سمت پروردگار عالم بروند.
«برگرفته از سوره یاسین، قلب قرآن»
سال ۹۱ خیلی سال آرامی بود. اواخر دوره احمدی نژاد بود و دانشجویان خیلی عادی برای آینده خود برنامه ریزی میکردند.
ما آن زمان دو مدل استاد دانشگاه داشتیم که باهاش پایان نامه ارشد بگیریم: یک استادی که مشخص میکرد کاملا برای ایران ساخته شده و اقتدار ایرانی را باید فریاد میزد و استاد دیگر که با اسمش میرفتی خارج.
یک روز اتفاقی سر جلسه ارائه یکی از دانشجویان این استاد خارج رفته رفتم. همسرش هندی کم دستش بود و داشت از یکی از مهمترین وقایع زندگی مشترک تا آن زمان که داشتند فیلم برداری میکرد.
آخر ارائه شیرینی پایان نامه را که خوردم گفتم این دختر آنقدر با من خوب بوده فایل ارائه رو هم بگیرم.
رفتم جلو و اون هم با مهربانی فایل ارائه را داد.
من خوشحال آن روز شیرینی خورده بودم. یک فایل ارائه هم دستم بود.
اومدم خونه و دیدم فایل عوضی بهم داده. مدت زیادی طول نکشید تو اینترنت دیدم بدون حجاب رفته کانادا.
اون زمان هنوز بی حجابی در کانادا آنقدر رسمی نبود.
این رو برای امروز ایران گفتم. دیروز در آرامش و امنیت جدی کشور آن وضعیت ارتباطی را باهم داشتیم. خواستم بگم:
دوستان عزیز هنوز عده ای به آرامش اعتقاد دارند. لطفاً هنگامی که در بی اعتقادی به سر میبرین، تا آخرین لحظه متانت خود را حفظ کنید و اجازه دهیم هموطنان نیز احساس آرامش کنند.
Dear friends, some people still believe in peace. Please, when you are in disbelief, maintain your composure until the last moment and let your fellow countrymen feel peace as well.
سفرهای زیادی پیش رو داریم. اگر در ایستگاه اندکی بی نظمی دیدیم صبر و متانت را سرلوحه خود قرار دهید تا از خود چهره آرامی در خاطره ها بجای گذاشته باشیم.
امروز شاید خیلی عادی ببینید یکی که تا دیروز حرف از انقلاب و اسلام میزد به خاطر زندگی در یکی از کشورهای متخاصم کاملاً برعکس، علیه ایران و رهبری انقلاب اسلامی حرف بزنه و چهره خائن از خودش به جای بگذارد.
هم ما دقت کنیم که رسانه همه آنچه ممکنه بگه راست نباشه و شرایط را در نظر بگیریم و هم آن خائن نگران چهره آینده باشه.
وقتی ارزشهای اجتماعی دچار دگرگونی میشوند و اصولی چون صداقت، صلح، و معنویت جای خود را به ظاهرسازی، مصرفگرایی، و ثروتپرستی میدهند، جامعه بهسمت انتخابهایی سوق پیدا میکند که در ظاهر درخشان اما در باطن تهی هستند. در چنین فضایی است که چهرههایی چون دونالد ترامپ در آمریکا و مسعود پزشکیان در ایران به قدرت میرسند—نمادهایی از همان فرهنگ نمایشی که در آن ظاهر مهمتر از معناست.
اینها همان کسانی هستند که بهجای درمان دردهای عمیق اجتماعی، جراحی زیبایی بر چهره جامعه تجویز میکنند؛ جامعهای که برای «خوشگل شدن»، حاضر است تن به تیغ جراحی بسپارد، درد بکشد، خون بدهد، اما ظاهرش آراسته بهنظر برسد. شعاری نانوشته اما رایج بر پیشانی این فرهنگ حک شده: «بکش، اما خوشگلم کن!» البته این شعار برای تنوع ادامه هم داره: «شب بیدار بمونم تا به عشق برسم» اینجا که اسم عشق می آید تنوع فرهنگ هم وارد میشه: «تا سفیر عشق بشم» یا در فرهنگ های دیگه: «بیدار بمانم مثل شب زفاف»
مردم، در حالی که میدانند چهرههایی چون ترامپ ممکن است بنیاد زندگیشان را از هم بپاشند، باز هم بهسوی آنها کشیده میشوند. چرا؟ چون سرمایه، قدرت، و جلوهگری رسانهای با آنهاست؛ چون انتخابشان با ارزشهای سطحیشده روزگار همراستاست. در دنیایی که دروغهای زرورقپیچشده جذابتر از حقیقتهای بیپیرایهاند، انتخابها هم اغلب از دل توهم بیرون میآیند، نه از بیداری.
__________________________
When social values are changing and principles such as honesty, peace, and spirituality replace their appearance, consumerism, and wealth, society moves to choices that are brilliant but empty in the interior. It is in such an environment that figures such as Donald Trump in the US and Massoud Pezeshkian in Iran come to power - the demonstration of the same dramatic culture in which the appearance is more important than the meaning.
These are the ones who prescribe cosmetic surgery on the face of the community instead of treating deep social pain; A community that is willing to "be pretty" is willing to give up the surgical razor, pain, give blood, but its appearance looks adorned. A unwritten slogan but common on the forehead of this culture: "Kill, but make me beautiful!" Of course, this slogan continues to be diversity: "Stay awake night to love" here, the name of love comes to the diversity of culture: "To be an ambassador of love" or in other cultures: "Wake up like Zofaf Night"
People, while knowing that faces like Trump may disrupt their lives, are still drawn to them. Why? Because capital, power, and media manifestation with them; Because their choice is in line with the superficial values of the day. In a world where the lies of the wrapped up are more attractive than the real truths, the choices often come out of the illusion, not the awakening.
پزشکیان استیضاح بشه بهترمون نیست؟
وقتی وسط جنگ هستیم و نمی خوان باور کنن. وقتی رئیس جمهورمون رو شهید کردند گفتیم باد زد و هلی کوپترشون افتاد. عزیزان دیگه قدیم نیست که جنگ پر هزینه بکنن، بقول نتانیاهو فقط کافیه سر مار رو بزنی. الان تمام رهبران مقاومت رو زدند و تمام فرماندهان بزرگ اون رو شهید کردند. حالا دولت ایران داره کاری رو می کنه که تو وعده صادق یک باید می کردن. چهارتا وعده صادق عقبیم.این شوخی نیست. از وقتی پزشکیان اومده به اندازه نابودی کامل سه کشور هزینه دادیم. سوریه رفت، لبنان رو زدند و فلسطین پاره پاره شده.
اگر کوتاهی های امثال این پزشکیان نبود الان رهبر فلسطین اسماعیل هنیه و رهبر لبنان سید حسن نصر الله و سپهبد سلیمانی و سردار حاجی زاده و سرلشگر باقری و دیگران زنده بودند. و اصلا یکی مثل ترامپ تو امریکا رای نمی اورد. نتانیاهو وعده صادق داد سر مار رو زد. برای اونها سر مار معنی اش همین فرماندهان ماست.
من نمیگم که فرماندهان همه چیز این مملکت بودند، نه همین کارگران ساده ایرانی که امروزتو خونه ها نشسته همه استراتژیست های جنگی هستن. همه تحلیل گر و مبارزن. ولی حرف اینه که چرا فرماندهانمون تو ساختمون های شیشه ای و با دیوارهای پوست پیازی جلسه ستاد مشترک برگزار می کنن. کسانی که 11 کشور بدنبال شهید کردنشان هستن که مردم ایران رو چپاول کنن نباید به این سادگی شهید بشن.
تو کدوم جنگی خط مقدم بدون سپر رفت؟ ! حتی رستم زال هم می رفت میدان گبر و گرز گرانش رو آماده می کرد.
حداقل باید سپر حفاظتی این ستاد مشترک به اندازه ای مقاوم باشه که لااقل با بمب سنگر شکن نشکنه،(در حالیکه امروز جلسات ستاد مشترک در جنگ ها در پناهگاه های مقاوم به بمب هسته ای برگزار می شه).
و امروز بچه های تاریخ نخونده بدبخت ما فکر می کنن تازه جنگ شده.
نمیدونن کیا دوستشونن و کیا دشمنشون.
از طرف دیگه از وقتی پزشکیان وقتی سکان اداره ایران رو گرفته دبگر خبری از عمران و آبادی خبری نیست. اون روز اومده میگه من به استانداریها پول نمیدم! شما پولا رو حروم میکنید.اونکه استانداریهایش هست اینه وضعشون، چه برسه به اوضاع نیروهای مسلح با این!
به ازای شهادت هر دانشمند یک ساختمان در اسرائیل میزنیم. 6 دانشمند زدند، 6 ساختمون زدیم. بجای شهید کردن فرمانده هامونم فعلا هیچی.
هر دانشمند به اندازه یک ساختمان می ارزه!
معاون اطلاعات نیروهای مسلح سردار محرابی و معاون عملیات نیروهای مسلح سردار ربانی شهید شدند.
اسرائیلی ها رو نزدید، دوباره چشمای لیزرشون رو زدن هوا رو گرم کنند.
اصلا کافی نبود، اصلا راضی نیستیم.
____________________
Wouldn't it be better if Pezeshkian was impeached?
When we are in the middle of a war and they don't want to believe it. When our president was martyred, we said that the wind blew and their helicopter crashed. Dear friends, it is not the old days to wage a costly war, as Netanyahu said, you just need to cut off the head of the snake. Now they have killed all the leaders of the resistance and martyred all its great commanders. Now the Iranian government is doing what they promised to do in the first honest promise. We are four honest promises behind. This is no joke. Since the doctors came, we have spent the same amount of money as the complete destruction of three countries. Syria left, they hit Lebanon, and Palestine has been torn apart.
If it weren't for the shortcomings of doctors like these, Palestinian leader Ismail Haniyeh and Lebanese leader Sayyed Hassan Nasrallah, Lieutenant General Soleimani, General Hajizadeh, Major General Baqeri, and others would be alive today. And someone like Trump would not get votes in America at all. Netanyahu made a sincere promise and cut off the head of the snake. For them, the head of the snake means these are our commanders.
I am not saying that the commanders of everything in this country were, not these simple Iranian workers who are sitting at home today, all war strategists. All are analysts and fighters. But the point is, why do our commanders hold joint staff meetings in glass buildings with onion skin walls? Those who are being sought by 11 countries to martyr them for plundering the Iranian people should not be martyred so easily.
In which war did the front line go without a shield?! Even Rostam Zal would go to the battlefield and prepare his heavy mace.
At least the protective shield of this joint staff should be resistant enough that it would not be broken by a barrage bomb, at least (while today, joint staff meetings are held in nuclear bomb-resistant shelters during wars).
And today, our unfortunate children who have not read history think that a war has just started.
They do not know who their friends are and who their enemies are.
On the other hand, since the time when Pezeshkian took the helm of Iran, there has been no news of development or prosperity. That day has come and he says, I don't pay the governorates! You are wasting money. Those who have governorates, this is their situation, what about the situation of the armed forces?
For every scientist martyred, we will destroy a building in Israel. They killed 6 scientists, we destroyed 6 buildings. Instead of martyring our commander, we have nothing for now.
Every scientist is worth as much as a building!
The deputy intelligence officer of the armed forces, Sardar Mehrabi, and the deputy operations officer of the armed forces, Sardar Rabbani, were martyred.
If you didn't kill the Israelis, let them shoot their lasers again to heat the air.
It wasn't enough at all, we are not satisfied at all.