یک دوره کامل همین میدری وزیر رفاه زمانی که نماینده مجلس بود راه انداخته بود که دهه شصتیا خیلی زیادن و ما نمیتونیم براشون کاری بکنیم.
دیری نگذشت که تقی به توقی خورد. رئیس جمهور قبلی، رئیسی، شهید شد. رئیس جمهور بعدی، پزشکیان، دقیقه نودی انتخابات بالا اومد و حالا میدری که نسبت به دهه شصتیها دید خوبی نداشت وزیر رفاه شده.
هنوز میدری نیومده بود که مستمری ۱۳ هزار نفر معلول بهزیستی را قطع کردند. عدد مستمری هم مبلغ ناچیزی است که قبلاً سر کم بودنش بحث داشتند. این عدد به یک میلیون نمیرسید.
تجمع مستمری بگیران بهزیستی منجر به دو جلسه وزیر رفاه با سازمان بودجه شد. توافق رئیس سازمان بودجه با وزیر رفاه، میدری، هم سر پرداخت کمک هزینه معلولان بود که چون منابعی برای آن درنظر گرفته نشده بود چیزی را هم عوض نمیکرد. در نتیجه آن هم شاهد فقط عوض کردن راننده یعنی رئیس سازمان بهزیستی بودیم.
مهر، دانشگاه و دهه هشتادی ها
دهه هشتادیه و فاصله یکی دو سال تا سال متولدین ۷۹ و ۸۰ او رو از بقیه جدا میکنه. این جدایی یک چیزی مثل فاصله متولدین ۶۹ و ۷۰ از دهه شصتی های معروفه.
دهه شصتیها در چالش منابع اختصاصی با دهه هفتادیها بودند. دهه هفتادیها و پدرانشان که از این موضوع مطلع بودند به هر نحو ممکنی فاصلهشون رو با منابع کم کردند تا جای دهه شصتیها رو بگیرند.
اما همه این جریانات اجتماعی کافی نبود که اتفاق بیفته. چرا که پشت سر دهه هفتادیها، دهه هشتادیها، دهه نودیها و حالا ۱۴۰۰یها هم باید میومدن. منابع هم همون منابعی بود که نهایتش میخواستند بین دهه ۵۰یها و شصتیها اختصاص بدهند.
از زمان روی کار اومدن میدری بعنوان وزیر، این هوشمندی برای دهه هشتادیها خیلی فراتر از حد بالا رفت. طوری که دیگه وقتی تو دانشگاه یه دهه هفتادی قدم میزنه دهه هشتادی ها مثل یک بمب متحرک بهش نگاه میکنند: توروخدا نیا، جا برای یکی تو نداریم
دهه هشتادی ها باید هماهنگ با دولت باشند
احتمالا مثل همه جریانات دولتی که از بالا در دانشگاه انتشار پیدا میکند، این اتفاق افتاده. دهه هشتادی ها باید هماهنگ با دولت باشند. وزیر رفاه و دولت در راس دانشگاه های خصوصا دولتی، این وظیفه خبرپراکنی را برعهده برمیگیرند که چون جا برای جمعیت مازاد نداریم در حال انفجاریم
فاصله تا واقعیت
به نمودار زیر که دولت ژاپن برای پیر شدن جمعیتش منتشر شده است نگاه کنید.
اونجاهایی که از کلمه surplus استفاده کرده یعنی لازم نبوده سن جمعیت انقدر بالا بره!
دولت ها درباره جمعیت هاشون اینطوری برنامه ریزی میکنند. الآن ژاپن یک روند پیشبینی رو بررسی کرده و گفته جمعیتش رو به پیری هست، پس باید برنامه ریزی تقابلی برای اون داشته باشه. در این راستا کارهای مختلفی از جمله پخش های انیمه آموزشی و cosplay اجرا میکند. ضمنا نشون میده که احترام به سالمندان و جمعیت پیرشان هم لازمه.
آیا در ایران یک چنین چیزی داریم؟
خیر، همونطور که آموزش زبان فارسی مورد تحریم آمریکا قرار گرفته، ایران از این نمودارها هم کم داره، ولی آنچه که مشخصه اینه که ما خیلی فاصله زیادی با این روند جمعیت ژاپن نداریم.
بعداً اضافه کرد: در راستای اثبات حرفام اینو بنویسم که دانشجوی حقوق فارغ التحصیل سال ۹۵ دانشگاه فردوسی، یعنی یک دهه شصتی کارگر معدن طبس منفجر شده دیروز میشه. او یکی از ۴۹ نفر از جانباختگان امروز محسوب میشه. یعنی برای حقوق ۱۲ میلیونی، با اینکه رشتهاش حقوق بوده کارگر معدن میشه. جا نبوده دیگه تو شهرش براش کار باشه رفته طبس به کارگری. حالا میدری هم گفته که اینا بیمه بودن هیچ مشکلی نیست پولشونو حساب میکنیم باهاشون.
الان میگن در راستای ضایعه پیش آمده باز هم خانمها باید کنار بیان با مسئله، چون که تو رو خدا جا نداریم. بزارین این فارغالتحصیل رشته حقوق دانشگاه فردوسی مشهد، کارگری هتل رو داشته باشه و نره کارگر معدن بشه لااقل جونش در خطر نباشه.
از دست بر قضا این جوان جانباخته رتبه ۱۸۰ کنکور سال ۹۱ رشته حقوق بوده و اگر الان این رتبه را داشت حقوق میگرفت کلاً. ولی چون دهه شصتی بوده و اون زمان هم باید زیر رتبه ۲۰ میشدی تا بهت حقوق بدن از این حق هم محروم شده. اسمشم فرهاد بوده و براش شعر درست کردن که دیشب صدای تیشه از بی ستون نیامد شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد.
پناهیان حرف اشتباهی نزده، ولی چندان مناسب هم نگفته
اینکه من بیام و دست بگذارم روی اسامی چند صاحب روزنامه بزرگ و بگم اینها بودن که یکی به نعل میکوبید و یکی به میخ، جذابیت نداره. به چند دلیل:
یکی اینه که یک روزنامه رسمی داریم و چند نوچه پر کن غیررسمی و واقعا نمی شده قاطعانه کسی و یا اسمی رو متهم کرد.
دو اینکه همه رو هم نمیشه با یک چوب زد. یکی ممکنه کل کارش رو تو زمین دشمن کاشته باشه و یکی دو تا نویسنده هم تو یک روزنامه بنام ممکنه پیدا بشوند که به نفع دشمن مینویسند. نمیشه این دو روزنامه رو با یک چوب زد. صحبت از یکی دوتا مقاله که نیست، صحبت از روزنامه و نویسنده های متعدد آنهاست.
امروز من انیمه قدیمی میدیدم که چند فصلش تا حالا اومده. از حامیانش پپسی و شرکتهای اسرائیلی هست، پس نباید میدیدمش؟
خیر. چیز جالبی که برام داره ایهام در ارائه تصویره: جایی که داره جانی رو با خصوصیات بارزش معرفی میکنه دقیقا زیر تابلوی بزرگ پپسیه!
در کل انیمه های به این سبک که میشناسیم این اصل رعایت شده. با دقت مهره ها چیده شده.
من فیلم و انیمه ژاپنی زیاد میبینم. بارها صحنه هایی رو توشون میبینم و درک میکنم که دارن میگن منکه، کودک من، دارم تاریخ رو مینویسم، نمیتونم اینجا حرف بزنم. خودت فکر کن. یک جای دیگه بهت قبلاً گفته ام.
اینطور هم نیست که بالاخره آن رژیم صهیونیستی خنگ و گاگول باشه تا این حد و خودش نفهمیده باشه. گاهی میفهمه و عمل میکنه. مثلا همین اتفاق اخیر برای مانگا کارهاشون رو در نظر بگیرین: هفتاد نفرشون در آتش تو ساختمون زنده سوختند.
کسی چیزی فهمید؟
فقط اخبار ما که بندرت از ژاپن حرف میزد تصویری از بالا سال ۹۸ مثل رمزی نشون داد و گفت: آتشسوزی در ساختمان مرکزی مانگاکاران ژاپنی
کلی طول کشید ماها که دنبال کننده هاشون بودیم بفهمیم با کنایه و اشاره که هفتاد نفرشون تو این آتشسوزی سوخته اند و خسارت بالا بوده! بی بی سی و آمریکا بیش تر از ایران خبر رو پوشش دادند. این پوشش خبری شاید از جهاتی با پوشش خبری درباره میدری که الان وزیر شده درباره اینکه از نویسندگان نامه جام زهر به رهبری بوده، شباهت داشته باشه.
حالا اگر ایران بود چه میشد؟ اگر ما فقط اندکی راه ژاپنی ها رو میرفتیم؟
مطمئن باشین تک تکمون هدف قرار میگرفتیم. خیلی بدتر از اون اتفاقی که برای مانگاکاران ژاپنی می افتاد در انتظار مون بود، ولو کیفیت کارمون به الان اونها هم نمیرسید.
بنابراین من کلا مخالف اسم و برچسب گذاشتن رو کسی یا چیزی هستم ولی اتحاد رسانه های داخلی فعلی ژاپن رو دوست دارم:
اونی محبوب میشه که راست تره. حتی هزینه هنری هم بیشتر رویش میشه. حتی برایش جان میدهند. تا حالا که اینطور بوده