Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers
Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers

رای آوردن پزشکیان نتیجه لج بازی نبود، بلکه برنامه ریزی بود

زمانیکه رئیسی دستانش را روی سینه می‌گذاشت برای سلام کردن شیخی شاید نمیدونست که مادران همدوره خودش در همین نظام این نوع سلام رو برای فرزندان دهه شصتی خود منفور اعلام کرده بودند. 

زمانیکه گروه های همکلاسی دهه شصتی ها با عده ای لج باز از همان دوره شکل گرفت کسی نمی‌دانست که رهبری این گروه ها به دست کیست، ولی همه تشکیل دهندگان د و گردانندگان این گروه ها در کانالهای اجتماعی خارجی که باز هم نمی‌دانستیم چه کسی آنها را بین مردم راه انداخته بود همگی به اتفاق نمی‌خواستند سلام شیخی به سبک روحانیت ایرانی را ببینند.

تلگرام نمونه آن بود. دوره ای بعد از وایبر اسرائیلی آمد و دوره ای محبوب شد و دوره ای پول بین مردم پخش کرد و دوره ای نتیجه انتخابات اخیر رو اون مشخص کرد.

صندوق رای سیار جای ما ساعت ۶ بعدازظهر آمد ولی همه می‌دانستند که راس اون ساعت باید حضور پیدا کنند. چه کسی به آنها گفته بود؟

او همان کسی نبود که اجازه دیده شدن ما را نمیداد؟ او همان نبود که فکر میکرد پولهای ما مال اوست؟

باشد تا بعد از شهادت رئیس جمهور رئیسی دست اینها رو شود و رسوای زمانه شوند.

ای امید دلها آقا جان بیا

اقای همه دنیا امید دلها ثارالله وبن ثاره بگیر دستم اقا دل و دلبر ،

تویی محشر، کربلایی کرم کن

ینی میشه، قسمت ما رزق ما را حرم کن به دامانت اقا ...


تنگدستی ذکاوت انسان باهوش رو کند میکنه

چند روزیه که هر بار به یک نحوی وارد بحث کلفتیش در خانه های قضاتی که رفته میشه. من هم هربار میرسم بهش میگم نه جانم تو میخوای بگی که قاضی انقدر پول داره که نمیدونه با پولش چیکار کنه، این در صورتیه که اینطور نیست. قاضی هایی که من دیده ام با حقوق ثابت دولتی نسبت به تورم یک زندگی کارمندی معمولی مثل سایرین دارند.

دیروز خودم جای اون یکی همکار دیگه حرفش رو پیش کشیدم. این خانم کلفت در اومد پیش اون یکی گفت که من میگم قضات گدا هستند. همکار هم گفت که نه، یکی از فامیلهایش قاضیه و دو تا خونه داره و وضعش توپه!

من تو جوابش هم کم نیاوردم و گفتم تو باید بگی دو تا خونه کجا داره و اینکه قاضی کدوم شهر بوده. دارایی های یک قاضی رو باید به نسبت به موقعیتی که در آن هست بسنجی. یکی هست مثلا نداشته که صاحبخانه وسط شهر باشه و مستاجره و حسابی هم داره اجاره میده.

حالا این بماند که فقط حرف همکار این نبود که قاضی اونقدری پول داره که نمیدونه باهاش چی کار کنه، بلکه حرف دیگه اش هم این بود که زن نمیتونه قاضی بشه. این رو هم جوابش دادم که زن میتونه قاضی بشه و شورای حل اختلاف معمولا زن ها هستند.

با یک کلفتی و رفتن و سرک کشیدن در خانه های مردم، این کارگرها به کجاها که نمیرسند.

انقدر این قضات رو همین دو تا زن کارگر بردند زیر سوال که رسید به اینکه اصلا چطوری استخدام شده اند؟ گفتم این کشور از همون اول آزمون استخدامی داشته.

اومد این زن کلفت بره کلفتی فلان پزشک که کمترین تفریحش دبی رفتنه؟ این  که دیگه همه دیده ایم و شنیدیم که تا این پزشکه یک پولی جمع میکنه سریع میره، خارج خارج خارج. ماهم هیچی از تفریحش اونجا نمیبینیم.

این زن کارگر پایش به خارج از کشور واجباتی اون استاد دانشگاه رسید؟ استاد دانشگاهی که زگهواره تا گور در حال دانش بجویی هست.

اون قاضیه که تا زمانیکه مشغول خدمته، حق خروج از کشور هم نداره، خوب در تیررس این زنان کارگر قرار گرفته. کاش کمی این زنان کارگر هم اعزامی به خارج داشتند تا بروند و کلفتی این پزشک ها و اون استاد دانشگاهها رو انجاها بکنند که ماها نمیبینیم.

میری یک دقیقه زیر دست دندون پزشک و دندون هات رو میسپری بهش. معلوم هم نیست گلسازیش رو دندونات درست انجام بشه، ولی بی چک و چونه همون اول پول گنده که حاصل پس انداز سالها کار کارگریت هست تقدیم میکنی. هیچ جای بحث هم نداره. سریع میگه موادم از خارج می آید، تایید وزارت بهداشت رو گرفته و همین کار رو گرون کرده!

میخوای بری زیر دست پزشک، فقط یک سلام بهش بکنی باید حق ویزیت بدهی. جراحی که این پزشکه میکنه، پولش قبل از اینکه بری زیردستش رو باید تقدیمش کنی. این پولهای کلان رو که اینها خرج میکنند نشون تو میدهند؟

استاد دانشگاه هم که باید بره خارج. اگر رفت اونجا و به زنش خیانت کرد،  چه طوره که تو میگی ناز شستش! اگر شوهر تو هم بود همین رو میگفتی؟ مخصوصا که تو الآن داری اینجا کلفتی میکنی و دست و کمر خرج پول ناچیزی میکنی که بهت میدهند!

اینجا که میرسیم سریع میگه منکه رای نمیدم. اصلا باهام بحث هم نکن و من اهل بحث نیستم.

تنگدستی ذکاوت فرد باهوش رو کند میکنه. این رو امام علی گفته. با تحریم های آمریکا به این وضع افتاده که میخواد با استاد دانشگاهه بره خارج و بحث هم نمیکنه. یک خارجی شده که نمیخواد رای بده.

حالا این استاده میخواد به جلیلی به عنوان رئیس جمهور آینده رای بده. اونم چه استادی. استادی که اونقدر پولداره که خودش تو اینترنت و وبلاگش نوشته مثلا فلان کنفرانس خارجی که رفته، همونجا هم رفته یک چند تا زن تایلندی ماساژش داده اند. اونروز انیمه ژاپنی نگاه میکردم این زنهای ژاپنی داشتن پشت سر یک فاحشه حرف میزدند که میره تو هتل و مردها رو ماساژ میده.

فساد فساده. ایرانی و خارجی هم نداره. استاده خودش داره با زبون خودش میگه من این فساد رو کردم، خوش گذشت و خوب کردم. اونوقت این درمیاد میگه اینترنت دروغه!

دیگه باهاش بحث نکردم. بحث با کسی که خودش رو به خواب خرگوشی زده فایده نداره. لابد این میخواد دخترش رو به یک استاد دانشگاهی بده.

اومده ام میبینم این جلیلی مورد حمایت انقدر دانشگاهی واقع شده. با خودم میگم منکه فارغ التحصیل دکتری از این دانشگاه بودم آیا دانشگاهیم؟ که از جلیلی در لقای دانشگاه حمایت کنم. نگاه میکنم که نه، دانشگاهی تعریف دیگه ای داره. دانشگاهی که ما دیده ایم یک محل کوچک کسب درآمده که اگر یکی حرف بزنه و رسمی باشه اخراجش نمیکنند و بلکه از موقعیتی به موقعیت دیگه میره. اصلا آموزش میده برای آموزش. اصلا بهش بگی تو ما رو تو این چاه انداختی که تهش فقط یک مدرک بدهی میگه به من چه؟ من تضمین نکرده ام که بعد از اونهمه زحمت و درس و ریاضی و انتگرال انداختن تو به شغل برسی!

چه دانشگاهی که بزرگش کرده اند. حالا باز اون قاضی مملکت خوبه که شماها میبینیدش و هرکار میکنه سریع گزارش میدهید و دنیا رو پاره میکنید. از این استاد دانشگاه چی دیدین که پشت سرش حرف نمیتونید بزنید؟ استاد جلیل و گرانقدر میره به اسم مطالعه همه کار میکنه. برعکسش رو هم می آید تحویلتون میده. نشسته همه رو هم نگاه میکنه. بهش میگی به کی رای میدی؟ میگه من جلیل و گرانقدر به جلیلی جون رای میدم.

امروز براتون تبلیغ بازی همستر رو می آره، فردا تبلیغ کامپیوتر آیفون 14!

باز اگر گفتیم این همستر چیه و بازی نکنید، پشت سرش می آید از زبان تتلو مفسد فی الارض همین رو تحویلت میده که همستر بازی نکنید چون عالم و دانشمند جلیل و گرانقدر فرموده اند هرچیزی همه تویش برند اون خوب در نمی آید.

عجب عجب عجب.