در محیط کاریام، نمونههای متعددی از این رفتار دیدهام؛ بهویژه تازهواردانی که در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» برای جلب توجه، گاه حجاب خود را رها میکردند و وانمود مینمودند از مردم هستند، اما در ادامه همان افراد برای گرفتن امتیاز از مدیران و صاحبان قدرت، به انواع نمایشها و حرکات ریاکارانه روی میآوردند.
زنی را به یاد دارم که تازه عروس بود و در محیط کار، با حرکات و رفتارهای زننده سعی داشت خود را به مدیر نزدیک کند، حتی مقابل دوربینها اندامش را بهطور اغراقآمیز به نمایش میگذاشت تا نگاهها را جلب کند. جالب آنکه همین فرد وقتی در جمع ما بود از حرم رفتن، هفده رکعت نماز واجب و تعهد دینی صحبت میکرد تا خودش را عادی تر و بلکه همراه ما جلوه دهد.
این همان نفاق است: به ظاهر با شما، اما در باطن در خدمت منافع فردی و پیشبرد اهداف دیگر. کسی که در برابر جمع فحش میدهد و اهانت میکند، اما وقتی به خطر از دست دادن موقعیت برسد، از در عذرخواهی و تملق وارد میشود. این را برخی «زرنگی» میدانند، اما به باور من خوشرقصی است، و خوشرقصی یعنی خیانت.
در سیاست هم همین رفتار دیده میشود. نمونهاش همین آقای بخشایش اردستانی، نماینده اردستان در کمیسیون امنیت ملی مجلس. او میگوید اگر با آمریکا وارد مذاکره نشویم، به ما حمله خواهد کرد.
اما در چه زمانی این حرف را میزند؟ در شرایطی که آمریکا و اسرائیل با حملات متعدد و بمباران تاسیسات حساس ما، دانشمندانمان را هدف قرار دادهاند و بهطور مستقیم تهدید کردهاند که هیچ چیز برای مذاکره باقی نگذاشتهاند. دهها نفر از نیروهای ارتشی، سپاهی و دانشمندان شهید شدهاند، و نزدیک به هزار نفر از مردم عادی قربانی این تجاوزات شدهاند.
آقای بخشایش چطور در چنین موقعیتی هنوز از مذاکره و عقبنشینی حرف میزند؟ آیا چیزی از ایران کم دارد یا وعده تضمین آینده خودش و خانوادهاش در غرب را گرفته؟
شاید دختری داشته باشد که در همین موج «زن، زندگی، آزادی» بدون حجاب شده و حالا به خاطر اوست که از مخالفت با اجرای قانون حجاب کوتاه آمده و به دنبال رضایت دشمنان کشور رفته است.
وقتی فردی در جایگاه مهمی مثل کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران نشسته باشد، باید منافع مردم ایران را بر منافع شخصی یا خانوادگی خود مقدم بداند، نه اینکه با رفتارهای متزلزل و خوشرقصانه برای دشمنان کشور، امنیت ملی را قربانی کند.
این همان خوشرقصی است که در نهایت خیانت به مردم به شمار میآید — چه در اداره، چه در سیاست، چه در فرهنگ.
__________________
In my workplace, I have seen numerous examples of this behavior; especially newcomers who, during the “Women, Life, Freedom” protests, sometimes took off their hijab and pretended to be from the people to attract attention, but then the same people resorted to all kinds of hypocritical shows and gestures to gain favor from managers and those in power.
I remember a newlywed woman who tried to get closer to her manager at work with obscene gestures and behaviors, even showing off her body in front of the cameras in an exaggerated way to attract attention. Interestingly, when this same person was with us, she would talk about going to the shrine, praying the seventeen rak’ahs of obligatory prayer, and making religious commitments to make herself appear more normal and even with us.
This is the same hypocrisy: on the surface, with you, but inwardly serving personal interests and advancing other goals. Someone who curses and insults in front of a crowd, but when he is in danger of losing his position, he comes in through the door of apology and flattery. Some consider this to be “cleverness,” but I believe it is good dancing, and good dancing means betrayal.
The same behavior is seen in politics. An example of this is Mr. Bakhshish Ardestani, the representative of Ardestani on the National Security Commission of the Parliament. He says that if we do not enter into negotiations with the United States, he will attack us.
But when does he say this? In a situation where the United States and Israel have targeted our scientists with numerous attacks and bombardments of our sensitive facilities and have directly threatened that they have left nothing for negotiations. Dozens of military, army and scientists have been martyred, and nearly a thousand ordinary people have been victims of these aggressions.
How can Mr. Bakhshish still talk about negotiations and retreat in such a situation? Is there something missing from Iran or has she taken the promise of securing her and her family’s future in the West?
Perhaps she has a daughter who, in the same wave of “Women, Life, Freedom,” has become unhijabed, and now it is because of her that she has stopped opposing the implementation of the hijab law and sought the satisfaction of the country’s enemies.
When someone sits in an important position like the National Security Commission of the Iranian Parliament, they should prioritize the interests of the Iranian people over their personal or family interests, not sacrifice national security with shaky and graceful behavior for the country’s enemies.
This is the gracefulness that ultimately counts as betrayal of the people — whether in administration, politics, or culture.
یه مجموعه فیلم کرهای هست که در واقع ترجمه فیلمهای ترکی و یا ژاپنی به زبان کرهای هست.
فقط اون یک فیلم کرهای هم نیست که ما در فضای فرهنگی شاهد اعمال هویت بخشی یک گروه خاص هستیم. نمود دیگر کارهای فرهنگی این گروه خاص شامل وبلاگ نویسی و ولاگنویسی هست.
قرار بود منافع اروپا را رژیم صهیونسیتی تامین کند. در مقابل، در حالی که حذف منافع ایران را داشته باشند، از آنها بخواهند که در موضوع دخالت نکنند!
جنگ غزه و همکاری یمن، این معادله رو تا الان به هم زده. همچنان تاریخ در حال ثبت دانش فارسی زبانها در حوزه خودشون و در منطقهای که زندگی میکنند هستش. ایرانیها به عنوان بزرگترین دشمن آمریکا هنوز زندهاند و دارن زندگی میکنند.
حال سوال اینجاست کسایی که شعار میدهند نه غزه و نه لبنان، بر چه اساس و مبنایی این شعار را طراحی کردن؟ این شعار نه پایه اقتصادی داره و نه مبنای تاریخی داره. کتب تاریخی ما مثلاً با کلیله و دمنه، کتب به هندی رو به عربی ترجمه کرده. ما با ترجمه زبانهای مختلف و ملیتهای مختلف نقش میانجی بین کشورهایی مثل هند، کره و ژاپن داشتیم و تا مسیر کانال سوئز اروپا رو هم طی کرده ایم. ما با همین ترجمه ها در کشوری مثل لبنان حضور داشته و زیسته ایم. همچنان به حفظ پیشینه و تاریخ خودمون هم ادامه میدیم. به آینده هم فکر میکنیم ما هم نیازهای فعلی خودمون رو داریم.
ما دوست نداریم هی یکسره مشروب بخوریم، طوری که از اول فیلم تا آخر فیلم قیافهمون عوض بشه و در فیلمی که ظرف بیست روز نهایتش پر شده قیافه مون عوض بشه، بعدم آخرش بگیم که بله سرطان گرفتیم، حالا هم دلتون بسوزه، نخورین حالا خوب.
ما از اول تو کشورمون تجارت گوشت سگ نداشتیم، که حالا مردممون بیان با حمایت یکی از سران قوامون مثل کره جنوبی گیم که تجارت سگ رو ممنوع میکنیم، چقدر ما آدمای خوبی هستیم. ما حتی گوشت گاو برزیلی را هم محبوب نمیدانیم، اگر بخوریم از ناچاریست.
ما مخالف سلاحهای کشتار جمعی هستیم. از اول هم حرفمون همین بوده. چیزی که الان خلافشو توسط رژیم صهیونیستی میبینیم. به خاطر اینها باید کشوری مثل ایران حذف بشه؟
روسیه که زبان سیریلیک منطقه اش رو دو نفر از حواریون مسیحی تعریف کردند، باید حذف بشه؟!
انگلیسی، زبان غالب؟
انگلیس یا به عبارتی امپراتوری انگلیسی زبانان برنمیتابد که زبانهای دیگری در منطقه نقش ایفا کنند. هندوستان که کشورش چند زبانیست و بلکه حتی هر ایالتش چند زبانیست امروز با زبان انگلیسی به اشتراک رسیده است. این هند اونقدر برای یکی مثل آمریکا معضل نیست که کشور ایران با زبان فارسیش وحدت دارد. انگلیسی زبانها در میان میلیاردها چینی زبان حضور موثری ندارند. در کشور پهناوری مثل چین اغلب چینی صحبت میکنند. حال برای اینکه انگلیسی، زبان غالب مردم دنیا شود، کافیست منافع کشوری مثل چین رو در نظر نگرفت. کافی زبان فارسی کشوری مثل ایران نادیده گرفت. زبان سیرلیک هم که پایه مسیحی طور داره میتونه در زبان انگلیسی حل بشه. مهم اینه که اون فرهنگ لغت زبان انگلیسی به اون صورتی که هست حفظ بشه.
چین با میلیاردها آدمی که داره باید حذف بشه؟!
در عوض رژیم صهیونیستی که پایه درستی از نظر دینی، از نظر اعتقادی و خیلی مسائل دیگه داره باید نقطه کلیدی کوریدور جدید هند-خاورمیانه و اروپا بشه؟ رژیم صهیونیستی نژادپرست؟!
تنها راه حفظشم اینه که آمریکا بیاد ماها رو نابود کنه؟! یا نه، وایسیم خوب مشروبات به خوردمون بدن بعد گن که بله علم پیشرفت کرده ما اشتباه کردیم نباید مشروب میخوردیم. یا نه، بگن پولدار شدیم، آدما رو کشتیم، دیگه نمیخواد سگ بخوریم.
اینه جریان حضور ما وسط میدان خاورمیانه