چون ما در یک جریان نهضت ملی هستیم، و از طرفی هم حکومت آن چیزی نیست که شیعیان آن را اسلامی بدانند، پس رهبران ما در سختی زندگی میکنند.
آن کسانی که در شهادت اسماعیل هنیه و ابراهیم رئیسی در داخل خاک ایران دست داشتند، از تبریز تا تهران، در کمین اند و ما شیعیان اگرچه در نهضت ملی مشغول به ارایه راه حل و کار و فعالیت به همراه رهبران هستیم، در عین حال بدون دردسر و مشکلات هم نیستیم.
رهبر شیعیان در لبنان، سید حسن نصرالله که شهید شد رهبر انقلاب اسلامی، بعد از ۵ سال در محل تهران نماز جمعه برپا کرد تا همچنان در صحنه بودن و قدرت منطقه بودن ایران اسلامی را به رخ دشمنان بکشد. هنوز عوامل دخیل در شهادت دو-سه رهبر سیاسی اخیر خود را نیافته ایم، ولی بین شیعیان امت نماز جمعه میخوانیم.
آنچه که در حال حاضر در ایران در حال رخ دادن هست بیشتر شباهت با وضع شیعیان و رهبرانشان در دوران طاغوت دارد. دورانهای مختلف تاریخی مثل حکومت شاهنشاهی پهلوی قرن اخیر و بنی امیه هزار سال قبل داریم که رهبران شیعی و امامان جانشین پیامبر هم باید بین مردم باید زندگی میکردند و هم باید از آسیب و گزند طمع ورزان به حکومت خود را حفظ میکردند.
حال، چه شد ما به اینجا رسیدیم که شباهت های از وضع دوران بنی امیه و بنی عباس بینمان دیده میشود، و معاویه دوران که بود چندان مهم نیست. مهم اینه که نهضت ملی حفظ بشه و ما بتونیم جریان رو بازپس بگیریم لااقل یک نفس راحت بکشیم و زندگی عادی داشته باشیم، نه چیزی که الان میبینیم.
توضیح بیشتر درباره نهضت ملی هم اینکه در شرایط فعلی چون در یک جنگ ترکیبی با دشمن هستیم از چند جهت که دوتا مهمترینشان اقتصادی و امنیتی است تحت تاثیر قرار گرفته ایم که در حال ارایه راه حل برای رهایی از مشکلات آنها هستیم. در طول مسیر هم نیاز به حفظ خود داریم و هم لازمه که راهکارهای پیشرونده بدهیم.
در شرایطی که در کشورهای خارجی ما از دو کلمه جمهوریخواه و دموکرات استفاده میکنیم در ایران از دو کلمه سلطنت طلب و انقلابی باید استفاده کنیم.
دیگه گذشت اون زمان که بگن که فاصله بین اصولگراها و اصلاح طلبها زیاد شد. این فاصله به قدری زیاد شده که باید بگیم فاصله بین انقلابیها و سلطنت طلبها زیاد شد. خبری از اصولگرا و اصلاح طلب نیست آنچه که باقی مونده انقلابی بودن و یا سلطنت طلب بودن هست. در نوع دیگری از دستهبندی، دو دسته اسلامی و غیر اسلامی در ایران باقی مانده است. طرف روسری نمیپوشه و معتقده هنوز مسلمونه، ولی کم کم گوشت خوکم براش عادی بشه خودشم قبول میکنه که نمیخواد اسلامی بمونه.
مثالم برای ذکر این فاصله، همون ماجرای جمشید شارمهده که سلطنتی بود و ما اصلاً نفهمیدیم که بالاخره حکم اعدامش اجرا شد یا نه. فقط همون حوالی اجرای حکمش بود که سران فتنه دنیا از جمله آلمان و آمریکا داشتن پیغام جمشید شارمهد آزاد کنید سر میدادند. طولی نکشید که ما دیدیم رئیس جمهورمون شهید شد.
رئیس جمهور ما (شهید جمهور رئیسی) شهید شد و بعدم گفتن که به دلیل سنگینی بارش این اتفاق افتاده و حالا ما منتظریم ببینیم که بار بقیه دیگه چه جوری میخواد سنگین بشه.
به عکس زیر نگاه کنید. در یک عکس دو نفر نشسته اند: دکتر مصدق و آیت الله کاشانی.
آیا استثنایی که امروز اتفاق افتاده شبیه این نیست که این بار بخواهند دکترش رو نگه دارند و آیت اللهش رو حذف کنند؟
یعنی کودتای 28 مرداد توسط آمریکا یک بار انجام شد و اشتباهاتی داشت. این اشتباهات منجربه انقلاب اسلامی شد. حالا اشتباه از کجا بوده؟ از انتخاب مهره حذفی بوده. در عمل میبینیم:
حتی یکجای دیگه به تحلیل خود شهید رئیسی سپاه اگر سال 1332 بود، کودتای 28 مرداد اتفاق نمی افتاد. حال جالب اینکه امسال سپاه بود و شبیهش اتفاق افتاد. فقط میتونیم انتقام بگیریم، در حالیکه سپاه ضعیفه و بارهامون سنگین.
از جمله سنگینی بارها مثلاً همین قطع مستمری ۱۳۰۰۰ مستمری بگیری بهزیستی هست. فکرشو بکنید آبان سال ۱۴۰۱ که داشتن به خاطر ژینا و مهسا امینی شورش میکردند، ما شاهد پخش اخبار ۳۰ درصد افزایش مستمری مستمری بگیران بهزیستی بودیم. حالا شهریور ۱۴۰۳ هست و هنوز ۳۰ روز از استقرار حکومت پزشکیان نگذشته خبر همین طوری پخش شده که ۱۳ هزار مستمری بگیر حقوقشون کم شده.
همین طوری پیش بریم کم کم میبینیم یارانهها هم در حالی قطع شدن که اصل درآمد 30 درصد مردم از اجاره است. کم کم میبینیم که تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ خیلی اتفاقهای استثنایی افتاده که فقط ما رو یاد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میندازه که دولت مصدق کنار رفت و حکومت شاهنشاهی پهلوی ادامه یافت. آن سالها، قبلش هم و همزمانش دولت ایران شاهنشاهی بود. شاه پهلوی که مطلوب آمریکا بود از آمریکا فرمانبری میکرد، ولی مصدق میخواست کمی مردم ایران هم سود ببرند.
دولت شهید رجایی به دست عوامل مستقیم آمریکا حذف شد. پس از آن با چند استثنای معجزه گونه و در حالی که جمعیت جوانی داشتیم، ما توانستیم دولت های مستقل در چهارچوب انقلاب اسلامی شکل دهیم.
آنچه که امروز در حال رخ دادنه، خوشبینانه اش اینهاست که گفتم. چیزی در آینده که خیلی هم دور نیست و شرایط رو کاملا تغییر میده، مساله فلسطینه. زمانیکه بتونیم به اسناد تل آویو دسترسی پیدا کنیم. به سمتی میریم که واقعا مسلمان از غیرآن مشخص بشه، و مردم ایران اگر بخواهند زنده بمانند انتخاب خواهند کرد که مسلمان باشند، مگر اینکه مثل خیلی های امروز، انتخاب کنند تابعیت ایرانی خود را لغو کنند.