Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers
Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers

آیا دولت پزشکیان قصد آشوب طلبی و درگیری عظیم خیابانی راه انداختن داره؟

پزشکیان رو ما انتخاب نکردیم، مجلس رو که دیگه ما انتخاب کردیم.

زمان دولت رئیسی من یادم می آید این فاطمی امین و چند نفر وزیر دیگه رو خیلی راحت استیضاح کردن و تموم شد و رفت. خیلی عادی اینها برکنار شدن. حتی با پرونده چای دبش هم خیلی سریع وزیر کشاورزی دولت رئیسی مجرم شناخته شد و حکم برایش زدن. اما این پزشکیان که من مشکوک هستم که بانکی رای چند میلیون نفر رو باطل کرده باشه تا این بیاید روی کار خیلی بحث داره. از روز اول که کلی آدم مساله دار بعنوان وزیر معرفی شدن، کسی از مجلسیان نگفت این چرا آخه؟!

همه وزرای کابینه پیشنهادی پزشکیان رای آوردن. حالا که گند اینها یکی پس از دیگری در می آید، چرا کسی کاری نمیکنه؟ چرا استیضاح ها انقدر در کش و قوسه؟

قشنگ ماها که بیکارتر شدیم. از روزیکه این پزشکیان اومده یکسره باید در حال روشنگری باشیم؟ روشن تر از آفتاب، چی رو روشنگری کنیم؟ همه رو بیچاره کرد رفت. فقط ...های بی روسری الآن خوشحالن.

یعنی این دولت پزشکیان و طرفدارانش به همراه نیروهای امنیتی قوه مقننه، و قوه قضائیه یک طرف و درگیری خیابانی میلیونی ما ملت که بی سابقه هم هست، یک طرف.

این خانم وزیر راه که نشان بابک زنجانی رو رونمایی کرد، هنوز داره برای خودش حرف میزنه. هر روز میگن امروز استیضاحش میکنیم، فردا استیضاحش میکنیم. باز میگن نه، انتخابات درون مجلسه، باز میگن نه، صبر کنید هنوز کمیسیون عمران نرفته!

ما اومدیم گفتیم رئیس پلیس راه در خواباندن تخلف چند همتی وزیر راه پیشتازی کرده. چند روز نکشید کارزار راه انداختن برای نایب رئیس مجلس منتسب به ماها که رای دادیم. یعنی نیکزاد با پسرش اومدن یک سرهنگی رو زیر گرفتن و حالا باید نایب رئیس مجلس استعفا بده! بعد خانم وزیر که هفتصد نفر رو پودر کرد فرستاد هوا آب تو دلش تکون نخوره. یک وقت پزشکیان گریه نکنه، قهر نکنه رنگمون کنه.

قشنگ شور هم داده اند. یک سایت کارزار که آمارگیر هم هست و بیشتر نقش سیاسی و آمارگیری داره تا عملیاتی و اجرایی منحصرا جدا کرده اند برای این شوره. یک نفر نیومد کارزار بذاره که این رئیس پلیسه چرا زیر گرفتن دو سفیر قضایی رو امری عادی اعلام کرده!

نیکزاد یک پسر جوان داره که اینها بهش میگن آقازاده. این یک تخلف راهنمایی رانندگی کرده و سرهنگ خیشه اومده تذکر بده که ماشین باهاش برخورد میکنه. سرهنگ خیشه از صحت و سلامت خودش اطلاع میده و قضیه به اینجا ختم نمیشه. عده زیادی با خود رئیس پلیس راهور جمع میشن برای شور دادن! دقیقا کی؟ وقتی که ما منتظریم دیگه مجلس از این پا اون پا کردن دست برداره و بالاخره خانم وزیر راه متخلف رو استیضاح کنه. هنوز دود اون آدمایی که تو بندر شهید رجایی سوختن تو هواست. کسی نگران نشده برایش کارزار درست کنه.

نماینده مجلس هم کار خاصی هم نمیخواد بکنه. فقط یک پرسشه که حقش به عنوان نماینده مردمه. اگر این نماینده مجلس نخواهد این کار رو بکنه، درگیری میلیونی خیابانی باید پاسخگویی تعلل و اعمال بی سابقه دولت و مجلس برای پوشاندن وقایع اخیر باشه.

رابطه دو تا بچه

روز اولی که برای کار رفتم گفتن نیروی قبل از تو حاشیه زیاد داشته، تو خوبی و ظاهراً حاشیه نداری.

من بندرت می آمدم سر کار و اکبر هم همین طور. فقط گفته بودن که این پسر خواهر مدیره و طلاق گرفته. 

جای ما یک مرکز تفریحی گردشگری بزرگ، آرامگاه فردوسی، هست. یک روز اومدم دیدم تبلیغ اون رو حذف کرده اند و بجایش تبلیغ سرویس های اکبر رو گذاشته اند! روز آخری که داشتم میرفتم نصف تبلیغ های آرامگاه جایگزین داشتن.

برای اول سال زنگ زدن و گفتن اکبر گفته به وعده عمل کنیم و به این بگیم بیاد سرکار.

زنگ زدن و من رفتم. هنوز چند ماهی از سرکار آمدن ترامپ نگذشته بود. دختر افغانی رفته بود و پشت سرش میگفتن آیفون صد میلیونی اش رو تو اینستا گذاشته که داشته رجیستر می‌کرده. آره، چقدر پولدار بوده.

از آن زمان که من نیرو بودم نیروها یکی پس از دیگری میرفتن و هر رفتنشان گویی توسط من بود! طوری این رفتنه رو به من بعنوان مخابرات (!) انتساب میدادن که خود نیروهای قبلی هم باورشون میشد که من آنقدر مهم و عزیز بوده ام که از گل پایین تر کسی بهم نمیگه.

به نیروی جدید همه خصوصیات من رو میگفتن. به این یکی گفته بودن بدون اجازه تو آب نخوره. اگر لحظه‌ای از اتاق بیرون می‌رفت با شک و تردید به جیب های من نگاه میکرد. اگر دستشویی میرفتم و اون من رو نمی‌دید شروع میکرد به صدا زدن اسمم!

یکی از همین روزها نیروی جدید گفت اکبر برای همیشه رفت!

گفتم اکبر پسر خواهر مدیرهاست. برای چی بره؟!

فرداش اومد گفت برگشته! صبح رفته و بعدازظهر برگشته.

می‌دیدم که نیروی جدید با اکبر پچ پچ می‌کنه.

اکبر دیگه اکبر سابق نبود. اون رمزارزهای همستر رو تبلیغ میکرد و حالا جیبش پر از رمز ارز بود.

ترامپ اومده بود سرکار و ایلان ماسک، رئیس رمزارزها، شده‌بود وزیر کارآمدی و بهره وری. ایلان ماسک فرهنگ فشار برای نگه داشتن نزدیکان خودش داشت. یعنی مشروب و خوردن قرص های صنعتی مخدر در مهمانی هایی که ترتیب میداد از جمله شرایط ماندگاری  مدیرهایش بود. او اینها رو ترتیب میداد و تبلیغ میکرد.

یک روز می‌دیدی سر صبحه و اکبر انگار هذیان میگه. طول می‌کشید تا ساخته بشه.

میگفتن از زن طلاق گرفته است و یک دختر هم داره!

اکبر شده بود دوست نزدیک نیروی دائمی که اون هم زن یکی دیگه بود. کسیکه موقع حضور دولت رئیسی اگر دستمون اتفاقی میخورد به دستش و عذرخواهی میکردیم بازم نمی بخشیدمون، حالا نیروی دائمی دیگه رو بغل میکرد، جلو چشم من!

یک وقت می‌دیدی دختره طبقه دوم جیغ میزد، مثل جیغ زن و شوهرها! می‌دیدی چیزی نشده! دوتا بچه دارن بچگی میکنن

به این دوستی این دوتا میگفتن رابطه دو تا بچه. دوتا بچه از جنس مخالف که یکی دهه شصتی و دیگری دهه هفتادی بود

نمی‌دونم که حالا ایلان ماسک داره می‌ره کنار رفتار اکبر هم تغییر می‌کنه یا نه. فعلا که ترامپ روی کار اومده و کسانی که به کاپیتول حمله کردن قهرمان شده اند. این بخش خصوصی که من تویش کار میکردم بیشتر وابسته و تابع قوانین ایالات متحده آمریکا بود تا ایران. اصلا دولت پزشکیان در ایران هم با شهادت شهید رئیسی بیشتر هماهنگه با ترامپ و اسمش هم وفاق به معنای توافقات با ترامپه.

قاتلند، دستگیرشان کنیم

پزشکیان روز اول اومد ۳۵۰ همت یعنی ۳۵۰۰۰۰ میلیارد تومان از رهبری امضا گرفت تا به خودش وام بده. کاری که رئیسی انجام نداد. این پولو گرفته به اسم فقیرا و گندم کارا و کشاورزا می‌خواد به اسم جایزه بده به پزشکان و دوستان.

همتی، وزیر اقتصاد، اصلاً فامیلش ۱۰۰۰ میلیارد تومنیه. از وقتی اومده سر عددای یک و یک و هفت دهم و یک و نیم و یک و نه دهم برنامه گذاشته که آی من آدمایی که خودشون به خودشون وام دادن رو گرفتم.

یعنی این ملت با این سخنرانی ضعیفی که این پزشکیان داشت قطعاً به خاطر پولش بهش رای دادن. دیدیم دیگه زاکانی هم مثل همه شاهزاده‌های دوره قاجار که رای نمی‌آوردن رو سرش داره سرب مالیده می‌شه تا بره کنار

چه ظلمی به این مردم کردین که به اون‌ها گفتین به خاطر شایستگی که بالا میاین.

شایستگی دیگه اینجور جاها تعریف نمی‌شه، وقتی شما یک اتوبوس مدیر با خودتون آوردین یک اتوبوس مدیر با خودتون می‌برین دیگه کسی شایسته تعریف نمی‌شه.

چرا دروغ گفتین؟ چرا ۴۰ سال به مردم دروغ گفتین؟ اصلاً شاید انقدر این مردم هی دارن رایشونو عوض می‌کنن، حالت‌های مختلف دارن بررسی می‌کنن: بگن اگر تصادفی سلطنت طلب انتخاب می‌کردیم نتیجه چی می‌شد؟

اگر روحانی انتخاب می‌کردیم نتیجه چی می‌شد؟

اگر سید انتخاب می‌کردیم نتیجه چی می‌شد؟

اگر یه مرد سید زن نما انتخاب می‌کردیم نتیجه چی می‌شد؟

هوش جمعی به این نتیجه رسیده که تمام حالات ممکن را برنامه‌ریزی و رای دهی کند نتیجه رو ببینه

اما چیزی که مشخصه اینه که سید که انتخاب کردند که بالگردش سنگین شد سقوط کرد و نتیجه اینکه اصلاً اون رئیس جمهور نیست و حضور نداره


بعدا اضافه کرد:

حالا برین خبر رو بخونید یکی مثلا خبر گذاشته «فراز و فرود صندوق توسعه از جارو کردن حساب توسط احمدی نژاد » بقیه اش چون جا نمیشد تو خط نخوندم ولی بذارین من کامل کنم: تا کاردک کشیدن پزشکیان

بعد ایران اینترنشنال بیشتر نزدیک به خبر کنه و فقط اشاره به کادر درمان نمیکنه. این هم مناقصه چون خبری که من موندم فقط کشاورزا رو نمیگه شامل پزشکان و کادر درمان هم میشه. حالا شاید باید بدونیم اون باجی که بانکها اخیرا به هکرها در این خبر دادن از کجا دادن:

هکرها ۲۰ بانک ایرانی را هک و برای منتشر نکردن اطلاعات مشتریان سه میلیون دلار باج گرفتند! پولتیکو به نقل از منابع مطلع گزارش داده که حمله سایبری ماه گذشته که تهدیدی برای ثبات سیستم بانکداری ایران بود موجب شد که شرکت تامین کننده راهکارهای نرم افزاری بانکداری ایران (شرکت توسن) به هکرها میلیون ها دلار باج پرداخت کند.