Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers
Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers

خبری نیست

  کار قبلیم نزدیکی شاهنامه بود. اومدم بیرون. کار پیدا می‌شه. دیگه جستجو کردم و یه ماشین و یک اتوبوس نزدیکتر شدم. بالاخره رسیدم.
داشتم میومدم، کارگری برای خانم‌های پولدار می‌گفت که برای کسی کار می‌کنه خودش نمیشوره، بیشتر پولداره. ماشین ظرفشوییش ایران.
 کار قبلیم ندادن. نزدیک شهرک صنعتی زندگی می‌کنیم. شهرک صنعتی، جایی که مردای شاهنامه کار می‌کنن. شاهنامه و سوران و شاندیز و اینا. اونجا به راحتی می‌کشن. حتی اگه دستت لای دستگاه گیر کرد، بیمه نمی کنند، و مسئولیت ندارند.
صاحبکار قبلیم گفتش که چون یک کارم صنعتی نگرفتم، پس سرمایه نیست. برو شکایت کن اگه تونستی به جواب برسی. شاید راست میگه دلیلش همینه که همین چند وقت پیش که رفته بودم شهرک صنعتی یکی دمپایی اینور دیدم افتاده یه دمپایی هم اونور. توی این راهی که ماشین تردد نمی‌کنه یه ماشین اومده یه کارگری هم زده با دمپایاش اینور اونور پرت. میزنی شهرک صنعتی، میاد که یه تکنسین لای دستگاه چرخ گوشت و کلاً تیکه پاره.
 بین همدیگه می‌شنویم دیگه زنانمون از این  شاهنامه و شاندیز میرن کارهای کسانی بکنند که یک تیکه نشستند.
پولدارها که یه امیدی داشتن، تفصیلیش نیومده و تاریخ انقضاش گذشته و شهردار قصدی برای بهبود ندارند.
روی شنیدن شرایط اجتماعی، یک صفحه روزنامه میارم، خودتون پیگیری کنید.
آگهی زمین آینده‌دار فردوسی شاهنامه ۶۷ کنار رودخانه تازه خشک کشف.
زمین بعدی بینالوده. ۵ تا آگهی فروش زمین بیشتر نیست که اونی که خرید می‌زنه صفی  و جلدکه. برای ویلاشهر، زعفرانیه، درخت بید، جلدک، صفی و سوران خرید داره. حداقل برداشتی که می‌شه اینه که همینا هستند.
زمین شاهنامه مهاجرت میشه:

همینجا خدمتگزار و آبدارچی خانم روستایی می‌خواهند:

ساختمون سازی واحدهای مسکونی قیمت‌های میلیاردی و عددهای ۲۷ میلیارد ۲۸ میلیارد ۲۹ میلیارد و ۳۰ میلیارد داره می‌فروشه. زمین میلیاردی شاهنامه میشه آپارتمانی. از امکانات این واحدهای آپارتمانی بالکن و ویو نیست. امکاناتشون پارکینگ و انباری، تفاوتشون این چیزاست.  تفصیلی داریم که ارائه میشه. هر بار پیگیر این اخباریم. نیست. نزدیک زواری می‌شه. رئیس یک کلمه میاد میگه تفصیلی. همونطور که فضای مجازی.

 چیزی پیدا نمی‌کنی.
 می‌گردی میگن  نیست، نمیده و از اینا. همین خیابون می‌بینی در راستای گفتن اینکه خاکی نیست دور باغچه چهار تا درخت یک چیز دایره مانندی گذاشتن که خاک. همون خیابان توریستی و گردشگریه.
 میری نیشابور رو نگاه می‌کنی توسعه پیدا کرده و یک زمانی پایتخت ایران بوده. منطقه شهریش بدون در نظر گرفتن درخت‌ها رشد کرده.

یکم پایین‌تر میری شهر زمین های زعفرانی مشهدی‌هایی که مرکز استان سکونت دارند. اونجا نگاه می‌کنی ساختمونه. بسیار ژیوپولتیکی و تولیدی . پر از ساختمان‌های بدون درخت. عکس اینم براتون می‌ذارم.

عکس یکی از شهرهای آلمان که همشون شبیه هستند، تو گوگل مپ ببینید که زمین‌های کشاورزی انگار یکیه. خانه‌ها یک شکل درستشون کرده. چند جا تو اروپا همین شکلی.
میگی آلمان همون یک خاکی که کاشته.
 جمعیتشون شبیه جمعیت کشور ایران.
برای این خاک نداشتن و کاشتن میریم سراغ کشور الجزایر از آفریقا، محدوده گازیش. بیابونی که درخت سبز کمه. شهری سبزتر از بیابانی. چهار زمین گرد گرد  اطرافش می‌بینین سبز کاشته.
الجزایر از گاز سرمایه کشاورزی تامین میکنه. سرمایه‌گذاری کشور خارجی رو.  بریم سراغ آسیا و کشور ژاپن. جمعیت ژاپن و ایران رو بگی بیشتر نیست. سبزه و کوه‌هاش هم سبز درخت کاشتن.
من تو گوگل مپ نگاه کردم عکس که لای چرخ ماشین هم چوب گذاشتن یعنی ما ماشین دوست نداریم. عکس گذاشته که از کنار بخشی که فاضلاب میشه درختچه سبز شده. عکس گذاشته میگه نگاه کن اینجا سبزه.

 برعکس اینجا چی؟ ۴ تا درختچه داریم روزی یکیشونو می‌بینیم میارن. همین عکس چوب چرخ ماشین بزارم، چهار تا چرخ ماشینم سوراخه! یعنی ما درخت نمی‌خوایم ما درختچه نمی‌خوایم.
فرهنگ ایرانی را مقایسه کنید با فرهنگ ژاپنی. من نمیگم عکساشون داره اینا رو میده. روزی چند بار همین درختچه های گلدون رو من می‌دیدم که در میارن از خاک. بقیه همین دیدم. انقدر باغچه جلویی درختچه‌هاشو خشک میکنند که عاصی می‌شه و مهاجرت می‌کنه میره. تهرانشم که دیگه حدیث زیاده . دریاچه چیتگر میان. یا درخت‌های خیابون ولیعصر که کاشته. درخت‌های جای ما هم سریع یکی اره ای چیزی در میاره و نابود می‌کنه.

__________________________


My previous job was near Shahnameh. I came out. I found a job. I searched again and got a car and a bus closer. Finally I arrived.
I was coming, a worker was telling rich women that she works for someone, she doesn't wash herself, she has more money. Her dishwasher is Iranian.
They didn't give me my previous job. We live near an industrial town. An industrial town, where the men of Shahnameh work. Shahnameh and Sooran and Shandiz and all that. They can easily get away with it there. Even if you get your hand caught in the machine, they don't insure it, and they are not responsible.
My previous employer told me that since I didn't get a job in an industrial town, it's not capital. Go complain if you can find an answer. Maybe that's the reason, because not long ago when I went to the industrial town, I saw a slipper here and a slipper there. A car came on this road where there is no traffic, and a worker was throwing his slipper here and there. You enter an industrial town, and a technician comes in through a meat grinder and is completely torn to pieces.
We hear among ourselves that our women will go to work for those who have been left behind in this Shahnameh and Shandiz.
The rich, who had some hope, have not received it in detail and its expiration date has passed, and the mayor has no intention of improving it.
I will bring a newspaper page upon hearing about the social conditions, follow up on it yourself.
Advertisement for a promising plot of land in Ferdowsi Shahnameh 67, next to a newly discovered dry river.
The next plot is in Binalodh. There are no more than 5 advertisements for the sale of land, and the one who buys it is a swindler and a swindler. There are buyers for Villashahr, Zafaraniyeh, Derakhat Bid, Jaldak, Safi, and Soran. At least the impression that can be made is that they are the same.
Shahnameh land is being migrated:

Here, the servant and waterman of a rural woman want:

Building residential units with prices of billions and numbers of 27 billion, 28 billion, 29 billion and 30 billion is being sold. Shahnameh land worth billions is being converted into apartments. The facilities of these apartment units do not include balconies and views. Their facilities include parking and storage, the difference is this. We have a detailed description that is provided. Every time I follow this news. It is not. It is close to being a visitor. The boss comes up with a word and says detailed. Just like cyberspace.

You can't find anything.
You look around, they say there is no, they don't give it, and so on. You see this same street, in order to say that there is no soil, they put four trees around the garden, a circular thing that is soil. That is the same tourist and tourism street.
You go and look at Neyshabur, it has developed and was once the capital of Iran. Its urban area has grown without considering the trees.

A little lower, you go to the city of saffron lands of Mashhad residents who live in the provincial capital. You look there, it's built. Very geopolitical and industrial. Full of buildings without trees. I'll leave you a picture of this.

A picture of one of the cities in Germany, all of which are similar, look at Google Maps, the agricultural lands seem to be the same. The houses are built in the same way. How many places in Europe are like this?
You say Germany has planted the same soil.
Their population is similar to the population of Iran.
For this lack of soil and planting, let's go to Algeria in Africa, its gas region. A desert with few green trees. A city greener than a desert. You see four round fields around it planted with green.
Algeria uses gas to finance agriculture. Foreign investment. Let's go to Asia and Japan. The population of Japan and Iran is not much. The greenery and mountains are green, they have planted trees.
I looked at Google Maps and saw a picture where they put sticks between the wheels of cars, meaning we don't like cars. They posted a picture where shrubs have grown next to the part where the sewage goes. He posted a photo and said, "Look, it's green here."

What's the opposite here? We have 4 shrubs, one day we see them being removed. If I were to post this photo of a tire, all four of my tires would be punctured! That means we don't want trees, we don't want shrubs.

Compare Iranian culture with Japanese culture. I'm not saying their photos are showing this. I saw these same potted shrubs being pulled out of the ground several times a day. I saw the same thing with everyone else. They dry out so many shrubs in the front garden that they become disobedient and migrate. I'm in Tehran, and there's already a lot of talk about it. Chitgar Lake is coming. Or the trees on Valiasr Street that he planted. The trees in our place are also quickly cut down and destroyed by someone with a saw.

تضمینی برای موفق بودن برندسازی صنعت غذایی در ایران نداریم

کشور ترکیه برای کیک دو اصطلاح دارد:

آنکه خامه کشی شده باشد یعنی پاستا (pasta) و آنکه مثل بخشی از نان های ما عرضه میشود به عنوان kek شناخته میشود. نان هم به طور جدا کلمه مشخصی در ترکی استانبولی دارد که میشود: ekmek

در ایران کیک همان کیک هست. باقی هرچه باشد شیرینی شناخته میشود، و این شیرینی حتما باید منشئی داشته باشد: مثلا شیرینی دانمارکی، شیرینی آلمانی، اشترودل و امثالهم زیاد داریم.

یک دوره قنادی های ما در پی اهانت دانمارک به پیامبر، نام شیرینی دانمارکی که سالهاست در ایران تولید میشود را تغییر دادند به شیرینی گل محمدی که استقبال هم شد، ولی در سطح همان قنادی ها ماند و صنایع برندساز ما مثل نان رضوی همچنان بسیاری از شیرینی ها و حتی کیکهایشان را با نام دانمارک میسازند!

برندهای ما وقتی نان تحفه خود را وارد بازار میکنند یک شرکت همکار ندارند، بلکه کلی شرکت همکار در سرتاسر اروپا دارند. مثال زیر رو نگاه کنید:

نان لواش بی کیفیت مزرعه با بسته بندی و آرد سفید عرضه شده و نوشته: با همکاری شرکتهای konig آلمان، bohler سوئیس، موندیال خورنی و آیلاپک ایتالیا!

یک نان بی کیفیت و انقدر حامی!؟

ما نان لواش سبزواری در همین مشهد داریم که در تنور پخته میشود و بسیار خوشمزه تر و با کیفیت تر از این نان لواش بسته بندی کارخانه ای با اینهمه حمایت خارجیست. چقدر بسته نان بگیریمو به زور به خورد پرنده هامون بدیم؟ نمیخورند هم. مورچه هم رد میشه نگاه چپش نمیکنه!

سوراخ های این نان لواشه ریزه و میشه نان لواش کارخانه ای. با یک سوراخ گنده تر و با همان آرد سفید نول باز یک نان دیگه میزنند و بهش میگن: نان سنگک!

اصلا مهم نیست که فرآیند تخمیر و روی سنگ پخته شدن را طی کرده باشه، مهم اینه که چند برند خارجی حامی داره و سوراخ های نانش هم شبیه نان سنگکه.

اواخر دوره روحانی نمیدونم هوش مصنوعی بود یا آدم بود. هربار روابط عمومی شبکه خبر پخش میشد صدای فقط دو نفر پشت تلفن رو میشنیدی:

یکی دانشجو معلم بود که شاکی بود از حقوق کمش نسبت به معلم ها و میگفت چه فرقی ما با بقیه داریم؟ و دیگری یکی بود که همه اش از نان های سنتی و محلی ما مینالید. میگفت کیفیت نان هامون پایینه و نمیتونه بخوردشون.

این دو نفر برنامه روابط عمومی شبکه خبر رو 365 روز سال پر میکردند. ما هم هر روز گوش میکردیم.

همون موقع هم برنامه مناظره پخش میشد که بله نان های حجیم گرونتر از نانهای سنتی عرضه میشوند و نانهای سنتی که مردم برای خریدشان صف میگیرند به دلیل یارانه ایست که میگیرند، وگرنه دلیل دیگری ندارد و رقابت نیست.

آدم خسته میشه از این حجم تماس شنیدن در 365 روز سال و اونهمه انکار با کیفیت بودن نانهای سنتی، آنهم در شهرهای بزرگ کشور با وجود گردشگر و زواری که دارند.

من از همان موقع به صورتهای مختلف اعتراضم را اعلام کردم. اما نتیجه چه؟ هیچ

برندی که تبلیغ ده تا برند خارجی و اروپایی و آمریکایی پشت سرش هست، در حال رقابت با کارخانه های سیمان منطقه خوش آب و هوای شهر هم هست. کلی زحمت کشیده که جایگاهش رو به عنوان کارخانه عرضه نان در مقایسه با کارخانه های بتن در منطقه بالا ببرد. وجودش لازم بوده، ولی حامی از ساختار داخلی نداشته، و شاید هم از همان ابتدا با ظاهر آدم خوبه ظاهر شده تا رد گم کنی باشه.

امروز نگاه میکنی حتی در دولت رئیسی که بعنوان دولت درخشان ازش یاد میشه این نان قراره مسیری از سمت اروپا و آمریکا طی کند و این مسیر فعلی و کنونی مناسب حالش نیست:

برندی به نام فرانچایز:

قرار نیست کسی تضمین کند که فرهنگ غذایی ایرانی به دقیق ترین شکل در داخل و خارج از کشور ارائه شود. موسسه ای برای این تضمین تاسیس نشده است و برعکس قرار است همه نانوایی های قدیمی و سنتی و حتی رستوران ها و کافی شاپ های ایرانی هم زیر لقای یک برند بروند، و آن برندی نیست به جز:

Franchaize KFC که منشا آمریکایی دارد.

سیاستمدار ما متوسط درآمد یک نانوایی را حساب کرده و دیده که خرجش زیاد است. اولا اینکه دیگه به نانوایی های تازه تاسیس دیگر یارانه نمیدهند. دوما برای اون قدیمی ها  گفته برین زیر لقای برند کی اف سی تا در جهان معرفی بشین و ما از اون حمایت میکنیم! شما هم لازم نیست خودتون کاری بکنید. آدم یاد اواخر انقلاب سفید دوره پهلوی می افته که اربابها خورده زمین های کشاورزان رو ازشون میخریدند و نمیگفتن هم که داریم زمین هاتون رو ازتون میخریم، میگفتن اینجا رو امضا کنید و شما لازم نیست کشاورزی کنید و ماها پولش رو در عوض، در عرض چند سال بهتون میدیم!

فرانچایز: برندی برای آینده فروشگاه های زنجیره ای ایران که خیلی چیزها اعم از نانوایی ها، کافی شاپ ها و رستورانها رو در بر میگیره ویا به عبارتی میبلعه. مادامیکه فرانسه هست، این برند هم هست. ایلات کنتاکی آمریکا هم مهم نیست تو عنوانش بیاد. کی اف سی از ایالت کنتاکی آمریکا می آید و به فروشگاه‌های زنجیره ای مرغ کنتاکی Kentucky fried chicken اشاره می‌کنه و معمولا با عنوان در کنار Franchise می آید. جمع آمریکا و فرانسه با تابلوی پپسی و حمایت از محصولات حامی اسرائیل

متن خبر در مورد نانوایی هامون که باید زیر بار KFC franchise برند به این صورته:
محمد جلال، مشاور وزیر امور اقتصادی و دارایی معتقده نان آخرین سنگر معیشتی جامعه تلقی می شود و از این رو تصمیم گیری در خصوص این کالای استراتژیک با حساسیت های ویژه ای روبروست. فاز یکش رو سهمیه بندی طرح مدیریت هوشمند یارانه آرد و نان معرفی کرده و گفته که در فاز دوم هم از این دو ابزار بهره ای نخواهند برد و تنها با ابزارهای غیرقیمتی و تشویقی، طرح را پیش میبرند.

قیمت های نان رو دارند جهانی سازی میکنند. چطوری؟

همونطور که همه امروز از اسنپ آمریکایی بهره بردند و به مذاقشون چسبیده، نانوایی های سنتی هم در کشور تبدیل به نانوایی های زنجیره ای خواهند شد و تحت لیسانس با الگوی فرانچایز تابلوی برند می گیرند و با کیفیت برندی که دریافت کرده اند مکلفند نان عرضه کنند. مثل فروشگاه های زنجیره ای. این اقدام رقابت را بین چهار تا پنج برند در کشور شکل می دهد.

اینجایش هم بگم که ما قبلش هم برندی جدا از حمایت آمریکا و اروپا برای برند شدنش نداشتیم. مثلا همون برند نان بی کیفیت بالا رو در نظر بگیرید که اسم 4-5 تا شرکت آلمانی، ایتالیایی و سوئیسی به نیابت از آمریکا رو می آره و میگه همکار من اینها بوده اند!

بانکها هم رسما اعلام کرده اند که تضامن بانکی از بین رفته و دیگه وام خوداشتغالی هم به کسی نمیدهند.

به جز این، قبلا هم نانوایی تازه تاسیس نان هایش به نرخ دولتی محسوب نمیشد و به نرخ آزاد باید میپخت و عرضه میکرد.

حتی ترکیه که همسایه غربی ماست، اینطور نیست. برای اون هم اینطور نبوده که کشورهای غربی، اروپایی و آمریکایی خواسته باشند که صنایع غذاییش مستقل رشد کند. این تفاوت kek و pasta رو باید وارد صنایع غذایی ترکیه شده باشی تا بدونی. مراکز آموزش زبانهای متعلق به آمریکا موقع آموزش کیک از کلمه پاستا استفاده میکنند و به جای پاستا هم برایشان ماکارونی در نظر گرفته اند. ماکارونی از مکرون فرانسه خوبه باشه و پاستا از ایتالیا؟!

با وجود اون همه هجمه، ترکیه از نظر صنعت غذایی و کافی شاپ و رستوران نسبت به ایران سر هست. برخی دلیلش رو وجود گردشگران فراوان این کشور میدانند که کافی شاپ ها و رستورانهای ترکیه را رونق داده اند.

از یک طرف آمریکا آموزش همه زبانها رو به جز فارسی رایگان کرده است. آموزش زبان فارسی هم نداره. از طرفی پیشنهاداتی مثل برندسازی تحت لقای پپسی، کوکاکولا، اسنپ، تپسی و فرانچایز کی اف سی میده و به شدت با 365 روز اعتراض به صف های طولانی مردم در نانوایی نان محلی ایران را زیر سوال میبرد. از آنطرف هم فقط قدیمی های ما و سیاستمداران ما هستند که دارند از مزایای بازاریابی با برندهایی مثل کوکاکولا و پپسی بهره میبرند. مثلا کوکاکولا میره سراغ اینها و بازاریابیشون میکنه. سایر شرکت های ما الآن سر وجود داشتن و حفظ موجودیت به عنوان شرکت های مستقل و استارتاپی مونده اند تا ببینند که چطور شد همه جا رو یا اسنپ گرفت یا فرانچایز! از آنجا هم که یکی یه دونه ریسکی هست، همیشه یک دومی می آرند:

کوکاکولا لباسش رو عوض کنه میشه پپسی. اسنپ لباسش رو عوض کنه میشه تپسی. بعد اگر اینها ماندگار شدند، باز بقیه رو هم می زایند. میشه دختر دونالد ترامپ که با اونهمه خوشگلی سه تا بچه صهیونیست آورده، و اونوقت ماها یک دونه بچه رو یا به زور داریم، یا اصلا شوهرش رو نداریم.

پسران و شوهرانمون رفته ان جایی که فایده ای داشته باشند. رفته اند با کدخداها در شرق و غرب ازدواج کرده اند و اینجا ما تحت لقای برندهای بزرگی مثل اسنپ داریم از این ور میریم اونور و نان با برند فرانچایز میخوریم.