گو اینکه انگشت جنگی آمریکا سمت کره رفته و اشاره دقیقی دارد.
شواهد نشان میدهد آوارگان کره ای به سراسر کشورهای دنیا از جمله ایران در حال سرازیر شدن هستند.
مشهد به عنوان پایتخت معنوی ایران باید ظرفیت پذیرش آوارگان مسلمان کره ای را داشته باشد.
به این مطلب آقای مروی و تولیت آستان قدس هم اخیرا به صورت ضمنی برای حمل و نقل اشاره کرده و باز هم تبلیغات ترافیک چند روزه رای دهندگان به پزشکیان برای سفر شمال رفتن عده ای با ماشین این نیاز را کم نمیکند.
گفتنی است آمریکا قرار است سامانه های هسته ای خود را در کره جنوبی مستقر کند. اعدام گسترده در کره شمالی صورت گرفته و ژاپن در وضعیت جنگی قرار گرفته.
عده ای از کره ای ها با پیش بینی این شرایط زبان کشورهای مسلمان مثل ترکی و فارسی را یاد گرفته اند و خود را رهسپار به این کشورها کرده اند و حال ما بلکه بجز اتباع خارجی افغانستان، پاکستان و سایر کشورهای همجوار باید میزبان کره جنگ زده هم باشیم و این چیزی نیست که حتی دهه هفتاد شاهدش بوده باشیم. این میزبانی ظرفیت مشهد را خارج از حد معمول تکمیل میکند.
مشهد با اینکه زیرساختهای گردشگری بسیاری دارد ولی ظرفیت مناسب پذیرش آوارگان و پناهندگان جنگ قریب الوقوع را ندارد.
گفتنی است از نظر اجتماعی عده زیادی از مردم کره شمالی کسانی هستند که از ترس استقرار کمونیست چین با هر وسیله و باهر ریسکی به این کشور مهاجرت داشته اند. حال که رهبر کره که گفته میشود ۱۴ نفر را به دلیل سیل اعدام کرده است به هجم آوارگان این کشور می افزاید. ضمن اینکه تهدید آمریکا برای ادامه جنگ در این منطقه و ناامنی جدی تر از سابق است
لطفاً رای دهندگان پزشکیان دست از دخالت و صحنه سازی برای تغییر در تصمیم گیری های کلان کشوری بردارند و اجازه دهند ما در شرایط جنگی به مسائل رسیدگی کنیم. نگرانی مشهد از کمبود غذا، آلودگی هوا و بنزین بیشتر از گیلان است. چراکه در جهان دومین شهر شناخته شده ایران مشهد است و ما در شرایط استثنایی شاهد اوردوز افزایش جمعیت یکباری هستیم، و این شرایط استثنایی روز بروز بیشتر میشود.
پناهیان حرف اشتباهی نزده، ولی چندان مناسب هم نگفته
اینکه من بیام و دست بگذارم روی اسامی چند صاحب روزنامه بزرگ و بگم اینها بودن که یکی به نعل میکوبید و یکی به میخ، جذابیت نداره. به چند دلیل:
یکی اینه که یک روزنامه رسمی داریم و چند نوچه پر کن غیررسمی و واقعا نمی شده قاطعانه کسی و یا اسمی رو متهم کرد.
دو اینکه همه رو هم نمیشه با یک چوب زد. یکی ممکنه کل کارش رو تو زمین دشمن کاشته باشه و یکی دو تا نویسنده هم تو یک روزنامه بنام ممکنه پیدا بشوند که به نفع دشمن مینویسند. نمیشه این دو روزنامه رو با یک چوب زد. صحبت از یکی دوتا مقاله که نیست، صحبت از روزنامه و نویسنده های متعدد آنهاست.
امروز من انیمه قدیمی میدیدم که چند فصلش تا حالا اومده. از حامیانش پپسی و شرکتهای اسرائیلی هست، پس نباید میدیدمش؟
خیر. چیز جالبی که برام داره ایهام در ارائه تصویره: جایی که داره جانی رو با خصوصیات بارزش معرفی میکنه دقیقا زیر تابلوی بزرگ پپسیه!
در کل انیمه های به این سبک که میشناسیم این اصل رعایت شده. با دقت مهره ها چیده شده.
من فیلم و انیمه ژاپنی زیاد میبینم. بارها صحنه هایی رو توشون میبینم و درک میکنم که دارن میگن منکه، کودک من، دارم تاریخ رو مینویسم، نمیتونم اینجا حرف بزنم. خودت فکر کن. یک جای دیگه بهت قبلاً گفته ام.
اینطور هم نیست که بالاخره آن رژیم صهیونیستی خنگ و گاگول باشه تا این حد و خودش نفهمیده باشه. گاهی میفهمه و عمل میکنه. مثلا همین اتفاق اخیر برای مانگا کارهاشون رو در نظر بگیرین: هفتاد نفرشون در آتش تو ساختمون زنده سوختند.
کسی چیزی فهمید؟
فقط اخبار ما که بندرت از ژاپن حرف میزد تصویری از بالا سال ۹۸ مثل رمزی نشون داد و گفت: آتشسوزی در ساختمان مرکزی مانگاکاران ژاپنی
کلی طول کشید ماها که دنبال کننده هاشون بودیم بفهمیم با کنایه و اشاره که هفتاد نفرشون تو این آتشسوزی سوخته اند و خسارت بالا بوده! بی بی سی و آمریکا بیش تر از ایران خبر رو پوشش دادند. این پوشش خبری شاید از جهاتی با پوشش خبری درباره میدری که الان وزیر شده درباره اینکه از نویسندگان نامه جام زهر به رهبری بوده، شباهت داشته باشه.
حالا اگر ایران بود چه میشد؟ اگر ما فقط اندکی راه ژاپنی ها رو میرفتیم؟
مطمئن باشین تک تکمون هدف قرار میگرفتیم. خیلی بدتر از اون اتفاقی که برای مانگاکاران ژاپنی می افتاد در انتظار مون بود، ولو کیفیت کارمون به الان اونها هم نمیرسید.
بنابراین من کلا مخالف اسم و برچسب گذاشتن رو کسی یا چیزی هستم ولی اتحاد رسانه های داخلی فعلی ژاپن رو دوست دارم:
اونی محبوب میشه که راست تره. حتی هزینه هنری هم بیشتر رویش میشه. حتی برایش جان میدهند. تا حالا که اینطور بوده
پزشکیان روز اول اومد ۳۵۰ همت یعنی ۳۵۰۰۰۰ میلیارد تومان از رهبری امضا گرفت تا به خودش وام بده. کاری که رئیسی انجام نداد. این پولو گرفته به اسم فقیرا و گندم کارا و کشاورزا میخواد به اسم جایزه بده به پزشکان و دوستان.
همتی، وزیر اقتصاد، اصلاً فامیلش ۱۰۰۰ میلیارد تومنیه. از وقتی اومده سر عددای یک و یک و هفت دهم و یک و نیم و یک و نه دهم برنامه گذاشته که آی من آدمایی که خودشون به خودشون وام دادن رو گرفتم.
یعنی این ملت با این سخنرانی ضعیفی که این پزشکیان داشت قطعاً به خاطر پولش بهش رای دادن. دیدیم دیگه زاکانی هم مثل همه شاهزادههای دوره قاجار که رای نمیآوردن رو سرش داره سرب مالیده میشه تا بره کنار
چه ظلمی به این مردم کردین که به اونها گفتین به خاطر شایستگی که بالا میاین.
شایستگی دیگه اینجور جاها تعریف نمیشه، وقتی شما یک اتوبوس مدیر با خودتون آوردین یک اتوبوس مدیر با خودتون میبرین دیگه کسی شایسته تعریف نمیشه.
چرا دروغ گفتین؟ چرا ۴۰ سال به مردم دروغ گفتین؟ اصلاً شاید انقدر این مردم هی دارن رایشونو عوض میکنن، حالتهای مختلف دارن بررسی میکنن: بگن اگر تصادفی سلطنت طلب انتخاب میکردیم نتیجه چی میشد؟
اگر روحانی انتخاب میکردیم نتیجه چی میشد؟
اگر سید انتخاب میکردیم نتیجه چی میشد؟
اگر یه مرد سید زن نما انتخاب میکردیم نتیجه چی میشد؟
هوش جمعی به این نتیجه رسیده که تمام حالات ممکن را برنامهریزی و رای دهی کند نتیجه رو ببینه
اما چیزی که مشخصه اینه که سید که انتخاب کردند که بالگردش سنگین شد سقوط کرد و نتیجه اینکه اصلاً اون رئیس جمهور نیست و حضور نداره
بعدا اضافه کرد:
حالا برین خبر رو بخونید یکی مثلا خبر گذاشته «فراز و فرود صندوق توسعه از جارو کردن حساب توسط احمدی نژاد » بقیه اش چون جا نمیشد تو خط نخوندم ولی بذارین من کامل کنم: تا کاردک کشیدن پزشکیان
بعد ایران اینترنشنال بیشتر نزدیک به خبر کنه و فقط اشاره به کادر درمان نمیکنه. این هم مناقصه چون خبری که من موندم فقط کشاورزا رو نمیگه شامل پزشکان و کادر درمان هم میشه. حالا شاید باید بدونیم اون باجی که بانکها اخیرا به هکرها در این خبر دادن از کجا دادن:
هکرها ۲۰ بانک ایرانی را هک و برای منتشر نکردن اطلاعات مشتریان سه میلیون دلار باج گرفتند! پولتیکو به نقل از منابع مطلع گزارش داده که حمله سایبری ماه گذشته که تهدیدی برای ثبات سیستم بانکداری ایران بود موجب شد که شرکت تامین کننده راهکارهای نرم افزاری بانکداری ایران (شرکت توسن) به هکرها میلیون ها دلار باج پرداخت کند.
روش کار یک روش مرسومه. ما چون مشهدیم اینها رو راحت میبینیم. نگاه کنید به انتخابات شورای شهر مشهد. مثلا انتخاباته و رئیسی رای آورده. در انتصابات خود رئیسیون رو میآورند که بعداً وقتی هشتگ #رئوسیه در صفحات مجازی و کانالها زدند منتسب بشه به رئیسی. بعد اینهم زرنگی میکنه و اصلا در جلسه حضور پیدا نمیکنه که به این حکم منتسبش کنند.
باز یکی دیگه به اسم سید عبدالله ارجایی انتخاب میشه که با حکم کیفرخواست دو تن از کارکنان از سمت شهرداری مشهد برکنار میشه و عجیب مهره مطلوب سرجایش قرار میگیره. درسته که ارجایی تبرئه شد، ولی به موجب حذف رئیسی و شرایط حاکم دیگه منتسب هم نمیشه
این ماجرا قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ هست.
حالا بعد از آن این جریانات باید برای شهردار تهران یعنی زاکانی اتفاق بیوفته. اون هم همین طوری:
تمام روزنامه اخبار پخش کردند که از کارکنان شهرداری زیر آسانسور رفته. دیدن جواب نداد و با حکم کیفرخواست نتوانستند برکنارش کنند. کارزار برای برکناریاش تشکیل دادند که چمران از شورای شهر تهران او را انتخاب کرده است و زاکانی با انتخابات نیامده است.
حالا بعد از قاضی زاده هاشمی، این نفر بعدی هست که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ رای نیاورده و از سمت شهرداری تهران هم قرار است برکنار شود
وقتی توس چینی بعنوان اردوگاه کار اجباری حامی مالی لباسهای ورزشی ابومسلم باشه، انتظاری برای بهبود ورزش فوتبال خراسان نداریم. توس چینی کارخانه ای برای تولیدات ظروف چینی است که بزرگترین انبار نگهداری سیمان سفید و پودر سنگ در منطقه نزدیک به ورزشگاه ثامن الائمه را دارد. انباری که به راحتی در نقشه ماهواره ای وضعیتش دیده میشود. توس چینی کارخانه ای در نزدیکی شهرک صنعتی توس است که به دلیل واقع شدن در خیابان شاهنامه 14، در لیست مهاجرین اجباری به خارج از محدوده شهری با قوه قهریه باید قرار میگرفته.
سرم شلوغ شده. صبح باید خبر بذارم معلولین بهزیستی در کشور چه فنا میشوند، شب موقع خواب باید خبر بذارم ورزشگاه ثامن جای شاهنامه به فنا رفته. یک روزنامه باید درست کنم به اسم نسیم شاهنامه. یعنی با اینکه یک نشریه نهنگ نو دارم که خیلی معتبر و علمی حرف میزنه باید یک چند تا روزنامه بذارم برای اخبار پیش رو. همه اش رو هم باید خودم پر کنم.
اومدم میبینم به به ورزشگاه ثامن که خیلی بزرگه یک تیکه قراره با نام شهید رئیسی 6 هزار نفری معرفی بشه. منطقی هم هست. یک ورزشگاه داریم که کلنگ زنیش از سال 73 بوده و با اینکه تیم لیگ برتر نداریم (ابومسلم و سیاه جامگان غرق در حواشی هستند) ولی یک ورزشگاه داریم کنار پارک جنگلی سوران که قراره محیط اطراف رو سرسبز نشون بده.
استانداری خراسان هم بازدید سرزده ای از روند پیشرفت کار ورزشگاه ثامن داشته و با خودم میگم چه استانداری خوبی، مثل شهردار سابق میخواد چادر بزنه و روند پیشرفت ورزشگاه رو خودش شخصا دنبال کند. اون هم بخصوص حال که قرار شده اسم ورزشگاه 6 هزار نفریش به نام شهید رئیسی باشه!
حالا میزنم تو برنامه نقشه و نگاه میکنم از 5 تیر تا حالا ورزشگاه مس کرمان با نام شهید رئیسی قبلا به دنیا معرفی شده. یعنی دو ماه قبل! تاریخ کلنگ زنیش کی هست؟ سال 85. اصلا خبرگزاری اومده و پوشش خبری میده که ورزشگاه مس کرمان رو میزبان کنیم. یعنی این مس کرمان که لیگ برتر دارد، چند بار دست ما مشهدی ها رو از پشت بسته. از اونطرف هم شهرداری و استانداری مشهد که حامی مالی سیاه جامگان با شعار مشهد شهر هوشمند بوده، کار خاصی نکرده، اون هم بعد از نامگذاری چند ورزشگاه و بزرگراه به نام شهید رئیسی.
تو نقشه ماهواره ای، روند پیشرفت ورزشگاه مس کرمان رو نگاه میکنم. به طرز عجیبی با روند پیشرفت نقشه ورزشگاه ثامن در یک حده. انگار هر دو رو داده اند به یک پیمانکار بسازه. اونم ذهنش تا همین حد گیر کرده و هر دو رو تا همین حد گذاشته.
البته فقط هم این نیست. مثلا همین پارک جنگلی سوران رو در نظر بگیرید. من نگاه کردم مردم خیلی علاقه داشتند این منطقه چیزی بیشتر از فقط کاشت چند درخت برای پرندگان جای دریاچه در حال خشک شدن سوران باشه، ولو به دروغ و آش سنگ خوردن آن را بالا میبردند. اونوقت باید نگاه کنم استانداری ما دستپاچه راه افتاده گوشه ای از ورزشگاه ثامن رو با نام رئیسی بذاره، اونهم نه برای بزرگداشت شهدای خدمت، بلکه برای دعوایی که بعدا قراره سر این بیوفته که آیا ورزشگاه مس کرمان باید بیشتر بهش رسیدگی میشد یا ورزشگاه ثامن الائمه مشهد؟! فقط برای اینکه کم نیاره.
همه اینها در شرایطی هست که ما شانس میزبانی جام ملت های آسیا در سال 2027 داشتیم.
حالا این هم سوال هست که چرا شهید رئیسی، رئیس جمهوری برخاسته از شهر مشهد بود، ولی تا حد امکان هویتش دور از این شهر نگاشت میشد؟