Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers
Hello Abroad

Hello Abroad

This Weblog is for Foreingers

عدم موافقت علم الهدی با برگزاری کنسرت مشهد، نعمت الهی بود

آزمون استخدامی متمرکز سال ۱۴۰۱ بود و پس از سالها فکر میکردم میتونم کار متناسب خودم پیدا کنم، مرحله تئوری آزمون رو قبول شده بودم و وارد مرحله مصاحبه پس از ارائه مدارک لازم شده بودم. یک چند ماهی این وسط زمان گذشته بود. روز مصاحبه، مصاحبه گر آزمون میخواست بهونه برای رد کردنم پیدا کنه چون رزومه ام خیلی قوی تر از رقیبم بود، و بقدری سوال پیچم کرده بودند که حتی کارمندشون تعجب کرده بود که چرا انقدر مصاحبه با من طولانی شده است. بین دو نفر دکتری یک نفر رو میخواستند، اونهم با کلی دبدبه و کبکبه بعنوان کارشناس. یعنی ما دکتری داشتیم، ولی کارشناس میخواستن قبولمون کنن.

در یک اتاق جدا، قبل از مصاحبه فنی پیرمردی همراه با کارمند جوان که کنارش نشسته بود، جلوی دوربین  ازم پرسید، آیا از اونهایی هستی که فکر میکنه بهش الهام میشه؟ من گفتم غده صنوبری توانایی دریافت امواج از اطراف رو داره. گفت عقاید دکارت رو هم داریم. حالا بریم درباره دکارت بخونیم نوشته مقر اصلی روح غده صنوبریه. لابد من باید میگفتم از اونهایی نیستم که خودم تصمیم میگیرم! یک جای دیگه گفتم من به دین و مذهب اعتقاد دارم. او هم در جواب یک جای دیگه گفت علم الهدی پولت رو میده؟

مصاحبه خط به خط سوال و جواب نبود. کلیتش رو اینجا مینویسم:

تو که مذهبی و مشهدی هستی تاحالا چقدر از علم الهدی پول گرفتی؟

من از اوج بی پولی رفته ام صد مرحله آزمون استخدامی رو طی کنم. بعد دیدم لازمه از دین و عالم دینی دفاع کنم و پیه رد شدنم در آزمون رو به تنم بمالم. پس از مصاحبه با تاخیر فراوان، آنقدر که خود سازمان سنجش اعلام کند، و نه مصاحبه گران، من رد شدم. 

اون موقع هنوز شهید رئیسی زنده بود، و یک سال هم از استقرارش در راس نظام گذشته بود. من در وبلاگ آه، دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد، هم مطلب مشابهی رو نوشتم.

در آن زمان، چون مجری برگزاری آزمون استخدامی سازمان سنجش بود، اعتراضی رو نسبت به آن سازمان اعلام کردم که اعتراض رد شد و کسی هم مواخذه نشد. دولتی ها بی بدیلند.

سال ۹۷ یعنی نیمه دور دوم دولت روحانی که شصت تن طلا گم شده بود، و قبل از شرکت در آزمون استخدامی 1401، جای خاله ام و فامیل رفته بودم. اونم می‌گفت خود دایی شهیدت نتوانسته حقش را از اینها بگیره، چه برسه به تو. آخرش دیدیم که اگر خود علم الهدی، امام جمعه مشهد، شهید نشد دامادش در اوج قدرت در راس دولت شهید شد.

از آن موقع تا کنون حقی ادا نشد، و هدف قرار گرفتن نظام و دین و دین داران، از عوامل بهبود شرایط موجود نیست، و بلکه برعکسه.

علم الهدی از مخالفان برگزاری کنسرت در مشهد بود. مخالفتی که امروز به این نتیجه میرسیم که راه ما را از راه کسانیکه با شعار زن زندگی آزادی خود را سال ۱۴۰۱ لخت کردند، جدا میکند.

سال ۱۴۰۱ که در جریانات ژینا و یا بعبارتی رمز مهسا امینی حد و حدودها و حرمتها شکسته شد. معلوم شد اگر ما کوتاه می آمدیم اینها قرار بوده در جاهایی مثل کنسرت های مجوز دار خودشان را لخت کنند. و ما هم با عادی سازی حضورشون رو بین خودمون بپذیریم.

یک جای دیگه، من اخبار علم الهدی رو دنبال نمیکنم، همین چند روز پیش تیتر خبری خوندم علم الهدی گفته مشهد شهر شادمان ساز نباید باشد. یا تیتر زده مشهد جای تفریح شادمان ساز نیست. کلی حرف زده این امام جمعه و این سر کلام برای گزارشگران خبری مهم شده. تیترهای خبری دیگه، که مثلا بیشتر مسالمت آمیز بودن اینه:

«اگر انگیزه گردشگر تفریحات شادمان ساز باشد به مشهد نمی‌آید»

این تیتر، درست ترین تیتری هست که بهش میشه انتساب داد. حالا برین مطالب اظهاری رو بخونید. کلا یک جمله خبری، این رو گفته و گفته که ما گردشگران زیادی داریم که برای دیدن حرم امام رضا، و صرفا برای آن می آیند و این یک تیتر بزرگ شده. کلیات مطلبش درباره شاهنامه فردوسی و توس بوده، و اونوقت گزارشگران خبری به اتفاق به این موضوع تفریح و شادمانسازی پرداخته اند. گو اینکه علم الهدی، خودش امام رضا رو شهید کرده که ما بیاییم اینجا برایش. یا الآن این وضع مشهد اینه، تقصیر علم الهداست.

توی خبرنگار به جای اینکه هی بگیری ما رو تحقیر کنی، بیا اونچیزی که داریم را رو کن. تیتر بزن شاهنامه مشهد. عنوان بده شاهنامه فردوسی. برای اینکه اون شاهنامه رو ببری بالا حتما باید علم الهدی رو بیاری پایین؟! ماها رو باید تحقیر کنی؟!

اونجا دیگه علم الهدی هم نمی‌تونست چیزی بهشون بگه، منکه نتونستم از علم الهدی پولی بگیرم ولی دلیل نمیشه اگر حرف حقی زد خودمو بندازم بین اونایی که تو جمهوری اسلامی استخدام شدن و ضد اسلام حرف میزنند. حق شاید مظلوم بشه ولی پیروزی دست حقه، درسته که فعلا علم الهدی حتی نتوانست دامادش را در اوج قدرت از تیررس اینها حفظ کند.

دایی شهیدم هم نتوانست حقش را از اینها بگیرد. قطعا ما اینها را حساب میکنیم و می‌شماریم. مطمئن باشید که به این راحتی ها اجازه نمی‌دهیم حق و حقوق مان ضایع شود.

مشهد بیابونیه که خشکسالی داره

در حالیکه دستانم را بالای سرم به نشانه Love گذاشته ام این جمله رو به ترکی جستجو میکنم:

Mashhad'nın çok kedisi var

نتیجه جستجو جالبه. خروجی می آید مشهد شهرکی به نام Sanabad بوده که به خاطر شیعه 12 امامی و امام رضا رونق گرفته است. بعد از دید خودشون که ترک بودن اسم یک مکانی آورده بود که یکی از نواده های تیمور گورکانی بنا کرده بود. این جایش برام جالب بود که میگفت: مشهد آب و هوایی بیابانی و خشکسالی داره!

اصلا مشهد کوهستانی با کوهسنگی و کوههای بینالود و خلج اطراف مشهد پر نشده است و این شهر 4 فصل نیست.

روز اولی که رفته بودم هتلی در مرکز مشهد و با مدیرش صحبت میکردم حرف جالبی به من زد:

ایران با وجودی که ارزانترین هزینه سفر را برای گردشگران دارد، ولی مسافر خارجی نداره. منظورش چند نفر عربی که برای زیارت می آیند نبود.

من ازش پرسیدم: چرا؟

در حالی که مقنعه اش افتاده بود، گفت به این خاطر که سواحل ایران انقدر آزاد نیست که کسی بتونه بره آنجا و حمام آفتاب بگیره و خودش رو برنزه کنه! خارجی ها از برنزه کردن خیلی خوششون می آید.

اون موقع ضد آفتاب خوب یک میلیون بود. گفتم من خاله هام همه جنوب زندگی میکنند و همه از دم ضد آفتاب یک میلیونی میزنند. فکر نکنم کسی بخواد با این اشعه های مضر آفتاب حمام بگیره و برنزه بشه!

حالا ما بخوایم بریم ترکیه نگاه میکنیم مثلا استانبولش با وجود آلودگی هوا خوبیش اینه که رطوبت 79% داره. وقتی این درصد رطوبت رو میبینی، میگی خب در این شرایط اونها مشهد رو بیابونی میبینند دیگه. 

به هرحال، اونقدر هم تبلیغ ایرانی برای ترک زبان ها نشده که لااقل علاقه پیدا کنند که گربه هایمان رو وسط پارک ها ببینند. زبان فارسی هم که براشون رایگان تبلیغ نمیشه. در نتیجه، ترکیه جای بهتریه برای سفر توریستی تا ایران

خود ترکیه هم با وجود همسایگی با ایران به دومین شهر بزرگ کشورمون که اتفاقا سهم بزرگی از درآمدش از گردشگری درمی آید به چشم توریستی نگاه نمیکنه. نگاه میکنه یک نواده تیمور گورکان داشته که اونجا ترک بوده و یک آب و هوای بیابونی تر داره و یک صحن پیامبر اعظم حرم امام رضایش داره که یک درخت یا فضای سبزی از تویش دیده نمیشه. با خودش میگه این چه مزیتی برای من داره؟!

از اون طرف هم هتلداران مشهدی که اصل درآمدشون از زیارت زوار هست رو نمیبینیم که بیایند ایران رو از این جهات تبلیغ کنند. هر روز یک هتل جدید در مرکز شهر تاسیس میشه و نگاه کسی که هتل تاسیس میکنه اینه که کارگر ارزانتر چطور برای خودش جور کنه. اون اصلا نگاه نمیکنه که بخشی از درآمدش رو برا گردشگری زیارتی بذاره. وسط کوه ها و در دشت مشهد هتل زده و حرف از سواحل ایران میزنه!

وسط کوه ها و دشت مشهد هتل زده و با ساندویچیش در شهرک صنعتی قصد داره ایران رو با جاسوسی و خیانت به دوره اصلاحات ارضی برگردونه و از ارباب-رعیتی حمایت میکنه تا زمین های حاشیه مشهد پیشرفت نکنه، و اون به قیمت مفت برداره برای خودش.

هتل داران به توسعه اطراف مشهد توجهی نمیکنند.

الآن، مشهد یک موجهای آبی در شهرک غرب مشهد زده که به خاطر مخاطبان زیادش به طور میانگین یک روز به سفر مسافران افزوده. یعنی اگر میخواستند میتونستند مسافر رو به جاهایی به جز مرکز مشهد هم هدایت کنند.